ترس از شفافسازی «شبکه ملی اطلاعات»!
امیر ناظمی / مولف
تاریخ انتشار
شنبه ۱۶ شهريور ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۳۸
آیتیمن
قابل تقدیر برای آنکه ما منتظر گفتوگوی شفاف و مکتوب هستیم، به جای مصاحبهها و طعنهها! و قابل نقد چون این یادداشت به دلایلی که در ادامه آوردهام نمیتواند نقطه آغازین گفتوگویی واقع شود؛ به همین دلیل دعوت میکنم به گفتوگوی مکتوب.
همواره به گذشتگانی که مسوولیت داشتهاند، از جمله دکتر انتظاری احترام میگذارم و البته احترام را برابر با عدم نقد یا مباحثه نمیدانم. پس در عین احترام نقدهای جدی به حرفهای ایشان دارم.
مباحثه مکتوب و نگارش یادداشت میتواند آغاز گفتوگو باشد چراکه:
گفتوگو نقطه آغازین حل شدن مسالههای پیچیده است! مسائل پیچیده عرصهی اجتماعی از آن رو پیچیده هستند که از نگاههای مختلف دارای تفسیرها و مفاهیم مختلف هستند. تا زمانی که این گروههای مختلف دیدگاههای خود را با دیگران بهاشتراک نگذاشته باشند، در عمل امکان فهم، تامل و نهایتا رسیدن به ادراک مشترک و حتی سنتز میان تز و آنتیتز وجود ندارد.
به همین دلیل است که استقبال از حل مساله همانا استقبال از گفتوگو درباره آن مساله است. به همین دلیل است که نوشتن پیرامون این مسائل را یک الزام برای رشد و توسعه میدانم. در ادامه ۵ اشکال به یادداشت دکتر انتظاری را طرح میکنم:
۱-گفتوگو باید بر پایه پیشفرضهای شفاف باشد. هنوز نمیدانم و تا کنون مقالهای از دکتر انتظاری نخواندهام که وجه ایجابی داشته باشد. ایشان بیشتر در مورد نقد عملکردها در خصوص شبکه ملی اطلاعات صحبت کردهاند تا آنکه در مورد چه چیز بودنش مطلبی داشته باشند! بسیار دوست دارم ببینم که از دید ایشان چه چیز شبکه ملی اطلاعات است. این سختگیری را البته برای خودم انجام دادهام و در یک مقاله مفصل فهم خود را از این شبکه نوشتهام و منتشر کردهام و در ویرگول نیز به این آدرس قابل دسترس است:
اگر حداقل انتظار از یک فیلسوف آن است که واژگان کلیدی و مفاهیم اصلی فلسفهاش را تعریف کند؛ از یک مدیر و سیاستگذار نیز انتظار میرود تا فهم خود را از واژگانی که بیش از هر چیز به کار میبرد بیان کند! این روزها اغلب گزارههایی به گوش میرسد که گویی شبکه ملی اطلاعات اکسیری عجیب و ماورایی که درد تمامی مشکلات ایران و ایرانی است؛ هرچند کسی نمیداند چیست!
۲-در کنار چه چیز بودن «شبکه ملی اطلاعات» لازم است تا در مورد این نیز صحبت شود که چه چیز نیست! از دید ما «شبکه ملی اطلاعات» به معنای تعطیل کردن ارتباط با دنیا نیست! ما «شبکه ملی اطلاعات» را شبکهای نمیدانیم که به واسطه آن اینترنت را تعطیل کنیم! به عبارت صریحتر: «شبکه ملی اطلاعات» جایگزین اینترنت نیست، بلکه مکمل آن است!
اما برآورد من از تکگزارهها و تکجملهها این است که گویی برخی از صاحبنظران از جمله آقای دکتر انتظاری آن را جایگزین و بدیل اینترنت میدانند. بهتر است شفاف بیان کنند که نظرشان چیست!
البته احتمالا باز این تمایل وجود دارد که یادداشت مرا نقد بفرمایند؛ خواهش میکنم در یک یادداشت حداقل دو هزار کلمهای تعریف خود از «شبکه ملی اطلاعات»، اینکه چه هست و چه نیست را ابتدا منتشر کنند.
۳-گفتگو برابر ایرادگیری مداوم یا به اصطلاح عامیانهاش «غر زدن» نیست. گفتوگو همواره با هدف ساخته شدن است. گفتوگو یعنی در برابر هم قرار گرفتن تز با آنتیتزش برای دستیابی به سنتز! یعنی گزارههای یک گروه در برابر گزارههای رقیب عرضه میشوند تا بتوانیم به فهم جدیدتری نائل آییم.
به این ترتیب گفتوگو با غرزدنهای سیاسی متفاوت است. غرزدن سیاسی نه با هدف ساختهشدن و سنتز است و نه اساسا حوصله شنیدن رقیب را دارد! غرزدنهای سیاسی هدفشان تنها ناکارآمد نشان دادن رقیب است بدون عرضه راهحلها و راهکارهای خودشان! با این تقسیمبندی متاسفانه در گفتوگو در خصوص شبکه ملی اطلاعات بیشتر شاهد غرزدنهای سیاسی هستیم تا هرگونه تمایلی برای ساختن آینده!
۴-گفتوگو زمانی معنادار است که گزارههای متناقض در یک طرف گفتوگو را شاهد نباشیم؛ یعنی وقتی مجموعه گزارههای خود را به دیدگاه رقیب عرضه میکنیم باید گزارههایمان حداقل سازگاری را با هم داشته باشند. آقای انتظاری از یک سو میفرمایند «شبکه ملی اطلاعات» صرفا زیرساخت فضای مجازی است و لایه خدمات ومحتوا ندارد و از سوی دیگر در انبوهی از مصاحبهها مشکلات فرهنگی و اجتماعی در فضای مجازی را ناشی از فقدان «شبکه ملی اطلاعات» میدانند!
ایشان از آن منظر که دوست ندارند وزارت ارتباطات حضور فعالی در عرصههای دیگر داشته باشند، میفرمایند فقط زیرساخت است؛ اما چون دوست دارند که مشکلات را نیز بر دوش وزارت ارتباطات بیاندازند میفرمایند مشکلات فرهنگی به دلیل نبود «شبکه ملی اطلاعات» است!
۵-در خصوص مستندات شبکه ملی اطلاعات ابتدا بیان شد که وزارت ارتباطات تنها یک اسلاید فرستاده است! بعد از آن بود که عکسی از مستندات ارسالی منتشر شد؛ انبوه مستندات حداقل دستاوردش حذف تیتر «مستندات «شبکه ملی اطلاعات» اسلاید است!» یا تیترهای مشابه از برخی خبرگزاری ها بود! اما دوباره ایشان در این یادداشت کوتاه بیان کردهاند که مستندات نیست! طراحی جامع و معماری ندارد!
از سوی دیگر محرمانگی برخی مستندات اجازه بیانهایی چنین خلاف واقع را میدهد؛ پس پیشنهاد میکنم گروهی بیطرف از نخبگان دانشگاهی از طرف انجمنهای علمی مرتبط تعیین شوند، البته به صورت مرضیالطرفین باشند، تا مستندات را مطالعه و نتیجه را به اطلاع دیگران برسانند!
طرفند محرمانهسازی در دنیایی که سازمانهای مردمنهاد مانند انجمنهای علمی میتوانند این نقش را ایفا کنند، قطعا کارآمد نیست. نکته جالبتر آن است در مدت ریاست ایشان بر مرکز ملی فضای مجازی ما نه سند خاص و نه گزارشهای توصیفی در خصوص «شبکه ملی اطلاعات» مشاهده نکردیم. تنها دعوا بر سر یک ساختمان را به یاد میآوریم.
جمعبندی
۱- سالها است که با یک تکنیک عجیب روبهرو هستیم. این تکنیک ۳ گام اصلی دارد:
گام۱-واژهسازی: برای دستیابی به اهدافی عالی یک واژه معرفی کنیم؛ مثلا برای هدف عالی افزایش استقلال در فضای مجازی مفهوم و واژه «شبکه ملی اطلاعات» را معرفی کنیم.
گام۲- ابهامآفرینی: آن واژه و مفهوم را هیچگاه تعریف نکنیم. این گام بسیار مهم است چون در گام بعدی ابهام داشتن مفهوم کلیدی خواهد بود. به همین دلیل نه تنها مرکز ملی فضای مجازی از تعریف آن طفره میرود، بلکه اگر کسی دیگر نیز آن را تعریف کند، به او حمله خواهد شد که شما کامل و جامع ندیدهاید! این اتهام همیشه آن واژه را مبهم و در فضایی غیرقابل دستیابی و البته قابل نقد قرار میدهد!
گام۳- حمله: به هر کس که دوستاش نداریم یورش ببریم که شما خلاف آن مفهوم هستید. به دلیل نامفهوم بودن و غیردقیق بودن میشود به هر کس حمله کرد که شما خلاف «شبکه ملی اطلاعات» عمل میکنید؛ چون معلوم نیست «شبکه ملی اطلاعات» چیست! در این گام مفهوم ساختهشده تبدیل به یک اسلحه برای حمله مخالفان میشود.
ما در خصوص «شبکه ملی اطلاعات» به صورت شفاف بازی بازیگران را در این تکنیک مشاهده میکنیم. اما آنها نمیدانند که این مفهومسازیها بعد از مدتی موجب تمسخر و طعن جامعه متخصصان خواهد شد. آنها متوجه نیستند که با این تکنیک امکان ساخت آینده را از یک جامعه و یک نسل میگیرند.
۲-بر پایه تکنیک معرفیشده «شبکه ملی اطلاعات» امروز از سطح یک مفهوم علمی تبدیل به یک ابزار سیاسی شده است. اگر واقعا ساختن آینده هدف است باید هر چه سریعتر به سمت شفافسازی آن گام برداریم. ما شروع کردهایم و همچنان منتظریم!
قابل تقدیر برای آنکه ما منتظر گفتوگوی شفاف و مکتوب هستیم، به جای مصاحبهها و طعنهها! و قابل نقد چون این یادداشت به دلایلی که در ادامه آوردهام نمیتواند نقطه آغازین گفتوگویی واقع شود؛ به همین دلیل دعوت میکنم به گفتوگوی مکتوب.
همواره به گذشتگانی که مسوولیت داشتهاند، از جمله دکتر انتظاری احترام میگذارم و البته احترام را برابر با عدم نقد یا مباحثه نمیدانم. پس در عین احترام نقدهای جدی به حرفهای ایشان دارم.
مباحثه مکتوب و نگارش یادداشت میتواند آغاز گفتوگو باشد چراکه:
گفتوگو نقطه آغازین حل شدن مسالههای پیچیده است! مسائل پیچیده عرصهی اجتماعی از آن رو پیچیده هستند که از نگاههای مختلف دارای تفسیرها و مفاهیم مختلف هستند. تا زمانی که این گروههای مختلف دیدگاههای خود را با دیگران بهاشتراک نگذاشته باشند، در عمل امکان فهم، تامل و نهایتا رسیدن به ادراک مشترک و حتی سنتز میان تز و آنتیتز وجود ندارد.
به همین دلیل است که استقبال از حل مساله همانا استقبال از گفتوگو درباره آن مساله است. به همین دلیل است که نوشتن پیرامون این مسائل را یک الزام برای رشد و توسعه میدانم. در ادامه ۵ اشکال به یادداشت دکتر انتظاری را طرح میکنم:
۱-گفتوگو باید بر پایه پیشفرضهای شفاف باشد. هنوز نمیدانم و تا کنون مقالهای از دکتر انتظاری نخواندهام که وجه ایجابی داشته باشد. ایشان بیشتر در مورد نقد عملکردها در خصوص شبکه ملی اطلاعات صحبت کردهاند تا آنکه در مورد چه چیز بودنش مطلبی داشته باشند! بسیار دوست دارم ببینم که از دید ایشان چه چیز شبکه ملی اطلاعات است. این سختگیری را البته برای خودم انجام دادهام و در یک مقاله مفصل فهم خود را از این شبکه نوشتهام و منتشر کردهام و در ویرگول نیز به این آدرس قابل دسترس است:
اگر حداقل انتظار از یک فیلسوف آن است که واژگان کلیدی و مفاهیم اصلی فلسفهاش را تعریف کند؛ از یک مدیر و سیاستگذار نیز انتظار میرود تا فهم خود را از واژگانی که بیش از هر چیز به کار میبرد بیان کند! این روزها اغلب گزارههایی به گوش میرسد که گویی شبکه ملی اطلاعات اکسیری عجیب و ماورایی که درد تمامی مشکلات ایران و ایرانی است؛ هرچند کسی نمیداند چیست!
۲-در کنار چه چیز بودن «شبکه ملی اطلاعات» لازم است تا در مورد این نیز صحبت شود که چه چیز نیست! از دید ما «شبکه ملی اطلاعات» به معنای تعطیل کردن ارتباط با دنیا نیست! ما «شبکه ملی اطلاعات» را شبکهای نمیدانیم که به واسطه آن اینترنت را تعطیل کنیم! به عبارت صریحتر: «شبکه ملی اطلاعات» جایگزین اینترنت نیست، بلکه مکمل آن است!
اما برآورد من از تکگزارهها و تکجملهها این است که گویی برخی از صاحبنظران از جمله آقای دکتر انتظاری آن را جایگزین و بدیل اینترنت میدانند. بهتر است شفاف بیان کنند که نظرشان چیست!
البته احتمالا باز این تمایل وجود دارد که یادداشت مرا نقد بفرمایند؛ خواهش میکنم در یک یادداشت حداقل دو هزار کلمهای تعریف خود از «شبکه ملی اطلاعات»، اینکه چه هست و چه نیست را ابتدا منتشر کنند.
۳-گفتگو برابر ایرادگیری مداوم یا به اصطلاح عامیانهاش «غر زدن» نیست. گفتوگو همواره با هدف ساخته شدن است. گفتوگو یعنی در برابر هم قرار گرفتن تز با آنتیتزش برای دستیابی به سنتز! یعنی گزارههای یک گروه در برابر گزارههای رقیب عرضه میشوند تا بتوانیم به فهم جدیدتری نائل آییم.
به این ترتیب گفتوگو با غرزدنهای سیاسی متفاوت است. غرزدن سیاسی نه با هدف ساختهشدن و سنتز است و نه اساسا حوصله شنیدن رقیب را دارد! غرزدنهای سیاسی هدفشان تنها ناکارآمد نشان دادن رقیب است بدون عرضه راهحلها و راهکارهای خودشان! با این تقسیمبندی متاسفانه در گفتوگو در خصوص شبکه ملی اطلاعات بیشتر شاهد غرزدنهای سیاسی هستیم تا هرگونه تمایلی برای ساختن آینده!
۴-گفتوگو زمانی معنادار است که گزارههای متناقض در یک طرف گفتوگو را شاهد نباشیم؛ یعنی وقتی مجموعه گزارههای خود را به دیدگاه رقیب عرضه میکنیم باید گزارههایمان حداقل سازگاری را با هم داشته باشند. آقای انتظاری از یک سو میفرمایند «شبکه ملی اطلاعات» صرفا زیرساخت فضای مجازی است و لایه خدمات ومحتوا ندارد و از سوی دیگر در انبوهی از مصاحبهها مشکلات فرهنگی و اجتماعی در فضای مجازی را ناشی از فقدان «شبکه ملی اطلاعات» میدانند!
ایشان از آن منظر که دوست ندارند وزارت ارتباطات حضور فعالی در عرصههای دیگر داشته باشند، میفرمایند فقط زیرساخت است؛ اما چون دوست دارند که مشکلات را نیز بر دوش وزارت ارتباطات بیاندازند میفرمایند مشکلات فرهنگی به دلیل نبود «شبکه ملی اطلاعات» است!
۵-در خصوص مستندات شبکه ملی اطلاعات ابتدا بیان شد که وزارت ارتباطات تنها یک اسلاید فرستاده است! بعد از آن بود که عکسی از مستندات ارسالی منتشر شد؛ انبوه مستندات حداقل دستاوردش حذف تیتر «مستندات «شبکه ملی اطلاعات» اسلاید است!» یا تیترهای مشابه از برخی خبرگزاری ها بود! اما دوباره ایشان در این یادداشت کوتاه بیان کردهاند که مستندات نیست! طراحی جامع و معماری ندارد!
از سوی دیگر محرمانگی برخی مستندات اجازه بیانهایی چنین خلاف واقع را میدهد؛ پس پیشنهاد میکنم گروهی بیطرف از نخبگان دانشگاهی از طرف انجمنهای علمی مرتبط تعیین شوند، البته به صورت مرضیالطرفین باشند، تا مستندات را مطالعه و نتیجه را به اطلاع دیگران برسانند!
طرفند محرمانهسازی در دنیایی که سازمانهای مردمنهاد مانند انجمنهای علمی میتوانند این نقش را ایفا کنند، قطعا کارآمد نیست. نکته جالبتر آن است در مدت ریاست ایشان بر مرکز ملی فضای مجازی ما نه سند خاص و نه گزارشهای توصیفی در خصوص «شبکه ملی اطلاعات» مشاهده نکردیم. تنها دعوا بر سر یک ساختمان را به یاد میآوریم.
جمعبندی
۱- سالها است که با یک تکنیک عجیب روبهرو هستیم. این تکنیک ۳ گام اصلی دارد:
گام۱-واژهسازی: برای دستیابی به اهدافی عالی یک واژه معرفی کنیم؛ مثلا برای هدف عالی افزایش استقلال در فضای مجازی مفهوم و واژه «شبکه ملی اطلاعات» را معرفی کنیم.
گام۲- ابهامآفرینی: آن واژه و مفهوم را هیچگاه تعریف نکنیم. این گام بسیار مهم است چون در گام بعدی ابهام داشتن مفهوم کلیدی خواهد بود. به همین دلیل نه تنها مرکز ملی فضای مجازی از تعریف آن طفره میرود، بلکه اگر کسی دیگر نیز آن را تعریف کند، به او حمله خواهد شد که شما کامل و جامع ندیدهاید! این اتهام همیشه آن واژه را مبهم و در فضایی غیرقابل دستیابی و البته قابل نقد قرار میدهد!
گام۳- حمله: به هر کس که دوستاش نداریم یورش ببریم که شما خلاف آن مفهوم هستید. به دلیل نامفهوم بودن و غیردقیق بودن میشود به هر کس حمله کرد که شما خلاف «شبکه ملی اطلاعات» عمل میکنید؛ چون معلوم نیست «شبکه ملی اطلاعات» چیست! در این گام مفهوم ساختهشده تبدیل به یک اسلحه برای حمله مخالفان میشود.
ما در خصوص «شبکه ملی اطلاعات» به صورت شفاف بازی بازیگران را در این تکنیک مشاهده میکنیم. اما آنها نمیدانند که این مفهومسازیها بعد از مدتی موجب تمسخر و طعن جامعه متخصصان خواهد شد. آنها متوجه نیستند که با این تکنیک امکان ساخت آینده را از یک جامعه و یک نسل میگیرند.
۲-بر پایه تکنیک معرفیشده «شبکه ملی اطلاعات» امروز از سطح یک مفهوم علمی تبدیل به یک ابزار سیاسی شده است. اگر واقعا ساختن آینده هدف است باید هر چه سریعتر به سمت شفافسازی آن گام برداریم. ما شروع کردهایم و همچنان منتظریم!
مولف : امیر ناظمی