فرمول ساخت قهرمان جعلی
علی شمیرانی / مولف
تاریخ انتشار
شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۵۱
این پدیده نامتقارن البته از یک جنبه دیگر هم عجیب است. به این نحو که گاهی اوقات این سکوت، جنسی خفتبار دارد و در شرایطی که مثلا مدیران برخی شرکتهای واقعا خصوصی در حال خسران هستند و در خفا از عملکرد فلان مدیر دولتی به بدترین شکل ممکن یاد میکنند، اما نه تنها لب به گلایه و انتقادی نمیگشایند، بلکه با آن مدیر و مسبب مشکلاتشان، نشست و برخواست داشته و حتی در مراسمهای مختلف مجیز ایشان را نیز میگویند. خلاصه آنکه هر جا دستور برسد، حتی بیانیه حمایت از عاملان بدبختی خود نیز میدهند.
از آن طرف مدیر ناتوان و مشکلساز هم اگر روزی و از جایی بگویند بالای چشمت ابروست، خرواری از حمایتهای مذکور و لشگری از همان زیاندیدگان را برای مصاحبه و پاسخ به خط میکند تا نه تنها انتقادات و اتهامات را در نطفه خفه کند، بلکه افراد ناظر و بیاطلاع از اصل مشکلات را با این تردید مواجه کند که احتمالا حق با اوست و یک ستاره و قهرمان! از سوی رقبا در حال تخریب است.
چرایی این پدیده یعنی «حمایت قربانی از ضارب»، دلایل مختلفی میتواند داشته باشد.
در این میان، برخی در ظاهر صرفا نقش قربانی و ناراضی را بازی میکنند و اما در پس پرده و در عمل با مقصر و مقصران مشکلات، دست در یک کاسه دارند و در شرکتهایشان شریک هستند. از این گروه که بگذریم، برخی نیز عافیتطلب بوده و به علت ترس، جانب احتیاط را پیش میگیرند که مبادا چیزی بگویند که با انواع سنگاندازی و گره در مسیر کارشان مواجه شوند.
اما دسته سومی که شاید تا حد زیادی پاسخ این ابهام و دوگانگی عجیب را بدهد، در این ضربالمثل نهفته است که میگوید: «کسی که به دریا افتاده، مار را بغل میکند.»
آری! از شرکتهایی که بقای ایشان به مو بند است، با وام و بدهیهای عظیمی مواجه هستند یا پول پروژههایشان در نهادهای مختلف گیر است و کافیست حرفی بزنند تا با یک تلفن از سوی آن مدیر، دار و ندارشان دود شود، خیلی نمیتوان انتظاری داشت.
این را گفتم تا بگویم فرمول ساخت یک «قهرمانِ جعلی» از یک «ناتوانِ واقعی»، اینگونه است.
مولف : علی شمیرانی