گفتوگوی فناوران با سعید سعادت در چهل و دومین سالگرد آغاز به کار مجتمع فنی تهران
کشف نقطه طلایی موفقیت
مجتمع فنی تهران در بحران کرونا، رشد 90 درصدی را تجربه کرد
ایمان بیک / مولف
تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۸ دی ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۵۴
در ابتدا درباره تاریخچه مختصر مجتمع فنی و دستاوردهای آن توضیح بدهید.
مجتمعفنی تهران در سال 58 و با دورههایی مانند برق و الکترونیک، الکتروتکنیک، الکترومکانیک، تعمیر رادیو و تلویزیون و بعدها کامپیوتر کار خود را آغاز کرد و در حال حاضر در حال حاضر این مجتمع 70 مرکز آموزشی در سراسر کشور دارد و بیش سههزار عنوان کتاب آموزشی منتشر کرده است. این مرکز بهعنوان بزرگترین مرکز آموزش ICT در کشور، دهها پروژه آموزشی و پژوهشی در حوزه آیتی و رایانه را نیز به انجام رسانده است.
رسالتی که ما برای خود تعریف کردهایم، توسعه اشتغال و کارآفرینی از طریق آموزشهای مهارتمحور است و بر اساس سند چشمانداز مجتمع فنی، باید به سمتی حرکت کنیم که در هر خانواده ایرانی، حداقل یک نفر بتوانند از خدمات و محصولات این مجتمع بهرهمند شوند. به همین دلیل هم خودمان را به رشتههای فنی محدود نکردهایم و در هر حوزه مهارتی که بتواند به اشتغال جوانان کشور کمک کند، وارد شدهایم. به طوری که امروز حتی رشتههایی مانند گوهرشناسی، طراحی مد، غواصی صنعتی و مانند اینها را نیز آموزش میدهیم.
از سوی دیگر، در تمام این سالها هرگز فعالیتی خارج از حوزه مهارت آموزی نداشتهایم و اگر در کنار آموزش، کتاب یا نشریه هم منتشر کردهایم، همه در راستای همین هدف اساسی و اصلی بوده است.
هماکنون مجتمعفنی تهران چند دوره مهارتی ارایه میکند و گستره فعالیت آن به چه صورت است؟
ما در مجتمع فنی تهران 15 دپارتمان داریم و نزدیک به دو هزار دوره آموزشی را در سراسر کشور ارایه میکنیم.
فعالیتهای آموزشی ما در تعدادی شعب و نمایندگیها دنبال میشود که در مجموع حدود 70 مرکز در سراسر کشور خدمات آموزشی ما را ارایه میکنند.
مراکز مجتمع فنی تهران به دو دسته شعب و نمایندگیها تقسیم میشوند که شعب سرمایهگذاری مستقیم خود مجتمع است ولی نمایندگیها به صورت فرانچایز با ما همکاری دارند.
چه تعداد دانشپذیر دارید؟
در حال حاضر، سالانه در حدود 200 هزار نفر از آموزشهای ما بهرهمند میشوند.اما همانطور که اشاره شد، بر اساس سند چشمانداز مجتمعفنی تهران، هدف ما این است که سالانه از هر خانواده، حداقل یک نفر از خدمات و محصولات ما برخوردار شوند. بنابراین، با احتساب بیش از 20 میلیون خانوار، باید سطح آموزش را به طوری گسترش دهیم که در یک پروژه دهساله، به این هدف برسیم و در هر سال به طور میانگین 2 میلیون نفر از خدمات ما بهرهمند شوند.
چنین جهشی در تعداد دانشپذیران چطور امکانپذیر خواهد بود؟
باید در حوزههای مختلف، از شیوههای ارایه آموزش گرفته تا بهینه سازی روندها و افزایش مداوم سطح کیفی خدمات دست به نوآوری و روزآمدسازی خودمان بزنیم و این تلاشها به ویژه در یک سال اخیر سرعت بالایی به خود گرفته است.
در حوزه آموزش، راهی نداریم جز اینکه روی آموزشهای ترکیبی (Blended) تمرکز کنیم. تحقیقات نشان میدهد که موثرترین روش آموزش، ترکیبی از آموزشهای حضوری، آنلاین و آفلاین است که به آن آموزش ترکیبی گفته میشود. این شیوه آموزش محدودیتها و نقیصههای تمامی انواع آموزش را به نوعی برطرف میکند و به دانشپذیران با قدرتهای فراگیری متفاوت، امکان یادگیری موثر را میدهد.
مجتمعفنی تهران نیز با سرعت به این سمت میرود و اگرچه الان کمتر از 20 درصد دورهها را به صورت ترکیبی درآوردهایم؛ برنامهمان این است که تا سال آینده، به 70 درصد برسیم.
از نظر کیفی چطور؟ چه معیاری داریم که کیفیت آموزش مجتمع فنی تهران را بسنجیم؟
کیفیت و رضایت مشتری از همان ابتدا مورد توجه من بوده و به آن اصرار داشتهام. به همکارانم هم مدام یادآوری میکنم که حتی یک نفر هم نباید از خدمات ما ناراضی باشد.
با همین نگاه در تمامی دورهها و به طور مرتب اقدام به نظرسنجی میکنیم و آمارها نشان میدهد که میزان رضایتمندی دانشپذیران از استادان مجتمع بیش از 90 درصد است که رقم بسیار خوبی در حوزه آموزش است. در برخی حوزههای دیگر نیز میزان رضایت بالای 70 درصد بوده که سعی داریم آنها را هم به بالای 90 درصد برسانیم.
از سوی دیگر ما به عنوان مرکز ممتاز در طبقهبندی سازمان فنی و حرفهای شناخته میشویم که نتیجه همین توجه به کیفیت در ارایه خدمات است.
سهم کنونی مجتمع فنی تهران از بازار آموزشهای مهارتی کشور چقدر است؟
در سالهای قبل، طبق آماری که به دست آوردم، سهم ما از کل بازار در حدود 4 دهم درصد بود.
چرا اینقدر کم؟
بله درصد پایینی است؛ زیرا در کشور حدود 30 هزار مرکز آموزش فعالیت میکنند که فقط حدود 12 هزار مرکز زیرنظر سازمان فنی و حرفهای است. نهادهای دیگری نیز مانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، جهادکشاورزی، مرکز آموزشهای دولتی و مانند اینها نیز فعالند و در کنار تمامی اینها، مراکز غیر رسمی ارایه آموزشهای مهارتی نیز وجود دارد.
اما بهویژه با آغاز همهگیری کرونا، بسیاری از موسسات آموزشی با مشکلات عدیدهای روبهرو شدند. به طوری که رییس سازمان فنی و حرفهای اعلام کرد که از میان 11 هزار و 700 آموزشگاه زیر مجموعه، فقط 1000 مرکز فعال شده و دلیلاش هم هزینههای بالای اداره چنین مراکزی به لحاظ اجاره محل، هزینههای پرسنلی، خرید تجهیزات مصرفی و سرمایهای و از این قبیل است.
در کل فکر میکنم که سهم مجتمع فنی تهران از کل بازار بالاتر رفته؛ ولی هنوز زیر یک درصد است.
شما دو سال پیش دوباره به سطح مدیریت و اجرا در مجتمع فنی تهران برگشتید. چرا این اتفاق افتاد؟
چندسال پیش تصور میکردم که پس از نیم قرن فعالیت در حوزه کسبوکار که بیش از 40 سال آن در مجتمع فنی تهران بوده، بهتر است از حوزه اجرا خارج شوم و به کارهای دیگری در راستای علایق و ارزشهایم بپردازیم. در این مدت هم دو کتاب برای انتقال تجربیاتم به جوانان پرداختم که با عناوین «هنر اوجگیری» و «هرم سعادت» منتشر شده است.
اما با آغاز همهگیری کرونا، برای مدیران ما مشکلاتی ایجاد شد که قادر به ادامه کار نبودند؛ بنابراین من با همان انگیزهای سابق و در شرایطی بسیار بحرانی برای مجتمع فنی تهران، به کار برگشتم و خوشبختانه توانستیم بر بحرانها غلبه و تهدید را به فرصت تبدیل کنیم.
بحرانها چه بود؟
بحران ناشی از همهگیری کرونا که تمامی صنایع و کسبوکارها را متاثر کرده بود؛ ما را هم به طور خاص وارد شرایط بحرانی کرد؛ زیرا به ویژه در ماههای اول، کلاسها تعطیل شده بود و همزمان اجاره املاک به همراه نیروی انسانی و تجهیزات بسیار پر هزینهتر شده بود و زیان شدیدی را متوجه فعالیت ما کرد.
میزان زیان چقدر بود و چطور جبران شد؟
در ماههای اول همهگیری کرونا، درآمد ما به منفی 78 درصد نسبت به سال قبل رسید در حالی که هزینهها حداقل 50 درصد افزایش پیدا کرده بود.
ولی پس از بازگشت من به مدیریت اجرایی، هر طور که بود منابع را تامین کردیم؛ زیرا مطمئن بودم که پس از این زمستان، بهاری در راه خواهد بود.
معمولا در چنین شرایطی، بسیاری از مدیران انقباضی عمل میکنند و گاه کیفیت را هم پایین میآورند؛ ولی من معتقدم که در شرایط بحرانی، باید توجه بیشتری به کیفیت بکنیم. حالا ثابت شد که این نگاه درست بوده و الان مجتمع فنی با شتاب فزایندهای در مسیر رشد قرار دارد؛ به طوری که آن زیان جبران شد و رشد 90 درصدی نیز در سال گذشته محقق شده که در تاریخ مجتمع فنی تهران بیسابقه بوده است.
چطور به این رشد رسیدید؟ چه تغییراتی در روالها و فناوریها ایجاد کردید که این فرصت به وجود آمد؟
ما سالهاست که در زمینه آموزشهای الکترونیکی و مالتی مدیا فعال بودهایم؛ اما جامعه از این آموزشها استقبال چندانی نمیکرد؛ اما کرونا شرایط را برای فراگیر شدن این آموزشها فراهم کرد. ما زیرساختهای آموزش آنلاین را از قبل فراهم کرده بودیم؛ اما در شرایط کرونا آنها را بازنگری و تقویت کردیم و هم اکنون، در برخی روزها بیش از یکصد کلاس در پلتفرم mftplus.com برگزار میشود.
اما در تبدیل تهدید به فرصت، چند نکته کلیدی وجود دارد که به طور جدی به آن پرداختیم و نتیجهاش را در رشد 90 درصدی نشان داد و شاید بیان آن به عنوان تجربه، برای مدیران هم جالب توجه باشد.
اول اینکه در این مدت، به جای وظیفه محوری، روی فرایندمحوری و نتیجهگرایی تمرکز کردیم و نکته دوم اینکه شایستگیها را به طور ویژه مدنظر قرار دادیم.
سالهای آرزوی من این بود که پرداختها بر اساس شایستگی افراد انجام شود و آن را یکی از رموز موفقیت میدانستم.
علایق و ارزشهای انسانها متفاوت است. برخی به کار فنی، برخی به منابع انسانی، یکی به تاریج و ادبیات یکی براش ثروت ارزش است و دیگری عدالت. هنر مدیریت این است که فرد درست در جایگاه مناسب قرار بدهد و این برمیگردد به ارزشها،علایق و توانمندیها که در کتاب «هنر اوجگیری» بر آن تاکید کردهام.
در دو سال گذشته، دفتر سرمایههای انسانی را تقویت کردم تا رسیدن به این اهداف ممکن شود.
بسیاری از مدیران اینها را هزینه میبینند؛ درحالی که اینها سرمایههای نامشهود هستند که در اقتصاد دانشبنیان روز به روز اهمیت آنها بیشتر خود را نمایان میکند.
موضوع دیگر هم روزآمد سازی سختافزارها و نرمافزارها و استفاده جدی از دیجیتال مارکتینگ بود که سرمایهگذاری جدی روی همه آنها انجام شد.
از سوی دیگر، یکی از آرزوهای دیرینه من راهاندازی سیستم CRM در مجتمعفنی تهران بوده که بالاخره آن را خریداری و پیادهسازی کردیم که البته کاری پیچیده بود؛ ولی فوقالعاده در درآمدهای ما موثر خواهد بود.
جایگاه آموزشهای مهارتی را در شرایط پیچیده و رقابتی کسبوکار در دنیای کنونی را چگونه ارزیابی میکنید؟
سالهای آتی، سالهای جنگ استعدادهاست و همه سازمانها به دنبال شکار نیروهای خلاق، ماهر و آموزش دیده هستند. شاید یک عامل موفقیت نسبی ما نیزهمین است که جوانها به این نتیجه رسیدهاند که باید مهارتهای خود را افزایش بدهند. آنها دریافتهاند که با توجه به تغییرات سریع حوزه تکنولوژی، کسانی موفق خواهند بود که بتوانند خود را تطبیق بدهند وگرنه قربانی فرایندهایی مانند جهانی شدن اقتصاد و تغییرات تکنولوژی خواهند بود.
در جهان آینده، قطعا سازمانها و افرادی موفق خواهند بود که خود را با این تغییرات شتابنده هماهنگ کنند و راهش چیزی جز مهارت آموزی نیست.
امروز فارغالتحصیلان دانشگاه، اگر دایم خودشان را به روز نکنند، قربانی تغییرات خواهند شد. به همین دلیل هم الان روزهای پنجشنبه و جمعه، شلوغترین روزهای مجتمع فنی تهران است؛ زیرا بسیاری از فارغالتحصیلان، استادان و مهندسان و مدیران، در روزهای تعطیل خود برای کسب مهارت به مجتمعفنی تهران مراجعه می کنند.
اما بررسیهای علمی نشان میدهد که مهارتهای سخت فقط 15 درصد در موفقیت انسانها نقش دارد و به همین دلیل آن را به کوه یخ تشبیه میکنند. در میان هزاران مهندس، تنها تعداد انگشتشماری افراد موفق به حساب میآیند. آنها که موفق نمیشوند، عمدتا مهارتهای سخت را دارند و حتی برخی از آنان افراد نخبه دانشگاهی هستند. به اعتقاد من عامل شکست یا عدم موفقیت آنها این است که فاقد مهارتهای نرم هستند. در شکست استارتاپها نیز میتواند رد فقدان مهارتهای نرم، مانند مهارت کار تیمی، مهارت حل مساله، قضاو و تصمیمگیری و از این قبیل را مشاهده کرد. اما دولت و خانوادههای ما از این مهارتها غفلت میکنند.
آموزشعالی ما اکنون 85 درصد منابعاش را صرف آموزشهای مهارتهای سخت میکند که فقط 15 درصد در موفقیت افراد نقش دارند و این میزان باید کاملا برعکس شود.
توصیه من به بنگاهها و سازمانها نیز جدی گرفتن مهارتهای نرم است.
به عنوان سوال پایانی، چه توصیههایی برای جوانان کارآفرین و فعالان نوآوری کشور دارید؟
من در کل معتقدم که جامعه به توسعه نمیرسد؛ مگر آنکه تک تک افراد آن به توسعه برسند.
من چهلسال در زمینه آموزش مهارتهای سخت فعال بودهام؛ اما در ده سال اخیر به طور ویژه روی توسعه توانمندیهای شخصی و مهارتهای نرم تمرکز کردهام و میخواهم این را از خود به ارث بگذارم.
من معتقدم که هر جوانی برای کسب موفقیت، باید چشمانداز و برنامه راهبردی داشته باشد تا مسیرش را به درستی بیابد.
اما جوانان پیش از تعیین اهداف، باید ارزشهای خود را بیابند. ارزشها در زندگی انسان را در برابر مشکلات مقاوم میکنند. به نظر من یکی از عوامل شکست استارتاپها این است که اهداف آنها همسو با ارزشهای بنیانگذارانشان نیست. ارزشها مثل چتر عمل میکنند؛ مانع باران نمیشوند اما جلوی خیس شدن شما را میگیرند.
موضوع دیگر، شناسایی علایق است. انگیزه و علاقه برای هر فرد مثل یک اهرم عمل میکند که با آن میتوان بارهای سنگین را با نیروی پایینتر جابهجا کرد.
و موضوع سوم، توجه به توانمندیهاست. انسانها متکثر و متنوع هستند؛ بنابراین چشماندازشان باید با توانمندیهایشان تطبیق داشته باشد. باید توجه داشت که فردی که استعداد هنری ندارد؛ ممکن است به کلاس نقاشی برود؛ اما نخواهد توانست شاهکار خلق کند.
در نظر داشتن این سه نکته، یعنی ارزشها، علایق و توانمندیها و یافتن فصل مشترک آنها، که من آن را نقطه طلایی نامگذاری کردهام، میتوان به خشنودی و موفقیت در آن واحد دست یافت.
من هم فعالیت کاریام در تمامی این سالها بر اساس همین نقطه طلایی بوده است. بر اساس همین ارزشها نیز ده سال پیش یک هنرستان در نقاط محروم تهران ساختم و دومین هنرستان را نیز در منطقه محروم سعید آباد در دست ساخت دارم و به طور جدی نیز در هیات امنای این هنرستانها حضور دارم.
مولف : ایمان بیک