این آبنبات در شأن خبرنگاران نیست
عـلی اصلان شهلا / مولف
تاریخ انتشار
جمعه ۱۸ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۱۴
آیتیمن- اینترنت مفتی، هدیه شیرینی است و حتی خود من هم وسوسه شدم که به جای نوشتن این یادداشت و دردآوردن سر خوانندگان، اینترنتم را بگیرم و زیرسبیلی ماجرا را رد کنم. اما هرطور حساب کردم دیدم نمیفهمم فلسفه این اینترنت و این هدیه (به ما خبرنگاران یا به زوجهای جوانی که قبلا اعلام شد تعلق میگیرد) چیست؟
تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که دولت خود را در حل کردن مسایل اصلی روزنامهنگاری این مملکت، مثل ایجاد امنیت شغلی برای خبرنگاران، حفاظت از استقلال مطبوعات، گرانی کاغذ، پاگرفتن نهادهای صنفی این قشر و ... ناتوان دیده و در سالهای آخر دولت با خودش گفته حداقل اینترنت که میتوانیم به آنها بدهیم.
اینترنت رایگان مثل این است که به یک نفر که در حال مردن از تشنگی در بیابان است، یک دست لباس نو هدیه بدهی، تازه آن هدیه هم از جیب مردم و بیتالمال باشد و به نظر میآید از این نظر حقی هم نباید برای دریافت این هدیه قایل شد.
خبرنگارها هم مثل بقیه مردم آدم هستند، یا بقیه مردم هم مثل خبرنگاران آدم هستند و اگر قرار است کاری در زمینه اینترنت انجام شود، گسترش زیرساخت و دسترسی، افزایش سرعت و کیفیت و البته اصلاح وضعیت فعلی بازار به نفع توسعه اینترنت در کشور است.
بحث دیگری که این روزها بر سر زبانهاست، درخواست یک خبرنگار در تلویزیون برای اختصاص اینترنت بدون فیلتر به خبرنگاران است.
این عزیز این قدر خبرنگار خوبی است که نمیداند راهکار قانونی این کار وجود دارد. انصافا هم ما خبرنگاران به اینترنت بدون فیلتر نیاز داریم. ولی همان طور که گفتند بقیه مردم ایران هم مثل ما هستند و به اندازه ما حق دارند از اینترنت بدون فیلتر بهرهمند شوند.
خلاصه این که دلیلی ندارد چون ما خبرنگارها یک خورده صدایمان بلندتر از بقیه است، آبنبات دستمان بدهند. حداقل اگر میخواهید مثلا تکریم کنید، شانمان را در حد اینترنت یک ساله پایین نیاورید.
حالا شاید برخی بگویند رسانهها رکن چهارم دموکراسی هستند و از این نظر، در اختیار دادن برخی امکانات به آنها، خدمت به کل جامعه است. من هم با آنها موافقم. ولی در جایی که در امکانات اولیه ماندهایم، چنین هدایایی را نباید بیش از یک نمایش تلخ تلقی کنیم؟
جالب این که یک نهاد صنفی درست و حسابی و مستقل هم نمانده به این نمایشها اعتراض کند.
حالا چرا میگویم نمایش؟ برای این که اگر قرار است کاری برای خبرنگاران بکنند، دست دولت باز است و لازم نیست دست توی جیب بیتالمال بکند. مثلا به سازمانهای دولتی بگوید این قدر در سامانه دسترسی آزاد به اطلاعات آدم را نپیچانند و نگویند فلان اطلاعات محرمانه است. یا به مدیرانش بگوید نشستهای خبریشان را محدود به حاشیه بازدید از یک نمایشگاه نکنند و در طول سال پاسخگوی همه خبرنگاران باشند.
از آن مهمتر شبکههای اجتماعی فیلتر شده را بازگشایی کنند تا مجبور نشویم پول فیلترشکن بدهیم. مشکل کاغذ را حل کنند، پیگیر کار خبرنگاران گرفتار باشد و خلاصه این که خیلی کاری به کارمان نداشته باشند تا بتوانیم با استرس کمتری از واقعیتها و کژیهای جامعه بنویسیم.
مولف : عـلی اصلان شهلا