چهار نامه سربسته مدیریتی
علی شمیرانی / مولف
تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۰۱:۲۳
Shemirani@
به نظرم می توان این داستان مدیریتی را به این ترتیب به نوعی بومی سازی کرد:
نامه اول: «تا می توانی وعده بده!» وعده دادن روش خوبی برای خرید زمان است. این یعنی یک مدیر برنامه دارد و می داند چه می کند و از قضا برای اجرای برنامه هایش به تیم مدیریتی همراه با خود نیاز دارد و سپس باید عزل و نصب ها را شروع کرد و همین موضوع تا مدت ها فشار برای کار و خروجی را از سر مجموعه دور می کند.
نامه دوم: «بگو دیگران همکاری نمی کنند.» مدتی که گذشت و فشارها برای خروجی و عملکرد خواستن رو به افزایش گذاشت، توپ مشکلات را در زمین دیگران شوت کن. مثلا می توان گفت بودجه کافی تزریق نشده، قوانین و مصوبات کم است یا شفاف نیست. پای موازی کاری ها را به میان بکش. انتظار طولانی برای تصویب آیین نامه ها را مطرح کن و هزار و یک مساله دیگر. به این ترتیب احتمالا چندسالی می توان رسانه ها را دست به سر کرد و فشارهای احتمالی را باز هم به تعویق انداخت و میز و صندلی خدمت را دو دستی و با حقانیت هر چه تمام چسبید.
نامه سوم: «سیاسی کاری و مظلوم نمایی کن.» سرانجام که دوره استفاده از تاکتیک دوم نیز به پایان رسید و باز هم فشارها شروع شد، بگو هیچ کس بی عیب و نقص نیست و من و همکارانم تمام تلاش مان را کردیم. البته می توان به منتقدان برچسب و اتهام هم زد و به کل سمت و سوی مطالبات را ناشی از سیاسی کاری و فشارهای رقیب برد.
نامه چهارم: «ژست اپوزیسیون بگیر.» در این مقطع البته که می توانی از خودت قهرمان هم بسازی و با ژست مخالف خوانی و اپوزیسیون، بگویی: من منافع عده ای فاسد را به خطر انداخته بودم و یک لحظه تصور کنید اگر من نبودم الان اوضاع چگونه بود!
این وضعیت برای شما آشنا نیست؟
به نظرم می توان این داستان مدیریتی را به این ترتیب به نوعی بومی سازی کرد:
نامه اول: «تا می توانی وعده بده!» وعده دادن روش خوبی برای خرید زمان است. این یعنی یک مدیر برنامه دارد و می داند چه می کند و از قضا برای اجرای برنامه هایش به تیم مدیریتی همراه با خود نیاز دارد و سپس باید عزل و نصب ها را شروع کرد و همین موضوع تا مدت ها فشار برای کار و خروجی را از سر مجموعه دور می کند.
نامه دوم: «بگو دیگران همکاری نمی کنند.» مدتی که گذشت و فشارها برای خروجی و عملکرد خواستن رو به افزایش گذاشت، توپ مشکلات را در زمین دیگران شوت کن. مثلا می توان گفت بودجه کافی تزریق نشده، قوانین و مصوبات کم است یا شفاف نیست. پای موازی کاری ها را به میان بکش. انتظار طولانی برای تصویب آیین نامه ها را مطرح کن و هزار و یک مساله دیگر. به این ترتیب احتمالا چندسالی می توان رسانه ها را دست به سر کرد و فشارهای احتمالی را باز هم به تعویق انداخت و میز و صندلی خدمت را دو دستی و با حقانیت هر چه تمام چسبید.
نامه سوم: «سیاسی کاری و مظلوم نمایی کن.» سرانجام که دوره استفاده از تاکتیک دوم نیز به پایان رسید و باز هم فشارها شروع شد، بگو هیچ کس بی عیب و نقص نیست و من و همکارانم تمام تلاش مان را کردیم. البته می توان به منتقدان برچسب و اتهام هم زد و به کل سمت و سوی مطالبات را ناشی از سیاسی کاری و فشارهای رقیب برد.
نامه چهارم: «ژست اپوزیسیون بگیر.» در این مقطع البته که می توانی از خودت قهرمان هم بسازی و با ژست مخالف خوانی و اپوزیسیون، بگویی: من منافع عده ای فاسد را به خطر انداخته بودم و یک لحظه تصور کنید اگر من نبودم الان اوضاع چگونه بود!
این وضعیت برای شما آشنا نیست؟
مولف : علی شمیرانی