۰

میزگرد نقد فیلترینگ اینستاگرام

تاریخ انتشار
دوشنبه ۸ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۳۶
میزگرد نقد فیلترینگ اینستاگرام
میزگرد نقد فیلترینگ اینستاگرام

آی‌تی‌من- جلسه اول از سلسله نشست‌های هم‌اندیشی در باب صعود و نزول گروه‌های مرجع در ایران روز شنبه، ششم اسفند به همت دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی‌پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات و فصلنامه فرهنگ شهرت برگزار شد. در این نشست احسان شاه‌قاسمی، عضو هیات‌علمی‌گروه علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران، کاوه فرازمند، پژوهشگر علوم اجتماعی و احمد پویاقاسمی، کارشناس ارشد مدیریت رسانه و پژوهشگر مطالعات شهرت به بیان دیدگاه‌هایشان در زمینه فرهنگ شهرت به مثابه فرهنگ مرجع‌ساز زندگی روزمره پرداختند.

 رویکرد مراجع سیاستگذار در رابطه با سلبریتی‌ها 
احسان شاه‌قاسمی‌در پاسخ به پرسش مراجع سیاستگذار در رابطه با سلبریتی‌ها چه رویکردی را در پیش گیرند، عنوان داشت: در قلب واژه سیاستگذار و سیاستگذاری تکبری وجود دارد که الزاما باید از آن دوری کرد. اصولا نباید به سیاستگذار بگوییم که چه چیزی خوب است و او به عنوان سیاستگذار باید چه کار کند. در هر حال فکر می‌کنم آنچه از آن با عنوان فرهنگ شهرت یاد می‌شود چیزی جز جعل، دروغ و حقه‌بازی بیش نیست و به راستی نمی‌توان در این حوزه کار زیادی انجام داد. ما نمی‌توانیم سبک زندگی مدرن یا پست مدرن داشته باشیم؛ اما با همان عقاید و اصول ۵۰۰ سال پیش زندگی کنیم.

او افزود: مشکل از این نشات می‌گیرد که اصولا کسانی در این حوزه سیاستگذاری می‌کنند که اطلاع چندانی از آن ندارند. به عبارتی نمی‌دانند در میدان چه خبر است و چه می‌گذرد. بنابراین سیاستگذار در گام نخست باید میدان را خوب بشناسد و اگر لازم باشد در خصوص میدان و ویژگی‌های آن پژوهش انجام دهد. پژوهش‌ها نیز باید از نوع کاربردی باشند. پژوهشگاه‌هایی که در این زمینه فعالیت کرده‌اند بسیار اندک هستند و اغلب پایان‌نامه‌های دوره دکتری و ارشد که در این حوزه کار شده‌اند، چندان مورد توجه و استناد قرار نمی‌گیرند.

به گفته این استاد دانشگاه انجام پژوهش‌های درخور و مناسب در این زمینه می‌تواند مفید و موثر باشد. راهکار دیگر این است که از نظرات متخصصان منتقد که در این حوزه بسیار کاردان هستند و کارهای بسیاری انجام داده‌اند، استفاده کنند. راهکار دیگر توجه به علم و دانشگاه‌ها است. دانشگاه‌ها همان‌طور که می‌توانند مهد علم و دانش باشند می‌توانند آغازگر فساد نیز باشند. توجه به دانشگاه‌ها و دستاوردهای دانشگاهی می‌تواند در ارزیابی امور و ارایه گزاره‌های سیاستی در نحوه مواجهه با سلبریتی‌ها بسیار موثر باشد.

احمدپویا قاسمی‌نیز در پاسخ به این سوال بیان داشت: در ابتدا باید بین واژه اینفلوئنسر و سلبریتی تفکیک قائل شد. برخی سلبریتی را با اینفلوئنسر اشتباه می‌گیرند و هردو را در یک معنا به کار می‌گیرند. در حالی که بین این دو تفاوت وجود دارد. اینفلوئنسر کسی است که محصولی را طبق پروتکل یک شبکه یا برنامه تولید می‌کند و آنچه از این فرایند تولید می‌شود، چیزی به نام زاویه مشترک بین تولیدکننده و مخاطب است. در حالی که سلبریتی مولود یک جریان رسانه‌ای است. اینکه گاه سلبریتی‌ها هواداران خود را از دست داده یا به دست می‌آورند به این خاطر است که سلبریتی‌ها مانند اینفلوئنسرها هواداران و مخاطبان خود را نساخته‌اند.

او ادامه داد: اگرچه در چند ماه اخیر موضوعی به نام سلبریتی تراز از سوی برخی سیاستگذاران و رسانه‌ها مانند کیهان نقل شد و برای آن اصولی مانند الگوی مناسب، نماینده مردم بودن، استکبارستیزی، زبان مردن بودن و عدم دخالت در اموری که در آن تخصص ندارند، مطرح شد، اما تاکنون سلبریتی که بخواهد این شرایط را داشته باشد یا پایبند به این شرایط باشد، نبوده است یا کمتر بوده است. اکثر سلبریتی‌ها در تمام حوزه‌های نظری، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اظهار نظر می‌کنند در حالی که در همه آنها تخصص لازم را ندارند.

کاوه فرازمند نیز درپاسخ به این سوال گفت: کلا رسانه همیشه در انحصار بوده است. در انحصار بودن رسانه از قدیم وجود داشته اما در اشکال متفاوت. برای مثال فیلم گل‌های داودی که در سال ۱۳۶۳ ساخته شد کمی‌رنگ و بوی احساسی داشت اما شاهد بودیم که در آن سال این فیلم به دلیل همین ویژگی مورد انتقاد قرار گرفت. از طرفی آنچه تولید می‌شد با منویات و خواسته‌های سازندگان و مسوولان دولتی همراه بود که باز به خاطر همین ویژگی علاقه به این سریال‌ها و فیلم‌ها کاسته شد، زیرا مخاطب نمی‌توانست همذات‌پنداری انجام دهد. این روند در سال‌های اخیر که فضای دیجیتال فراهم شد و از وب ۱ وارد وب ۲ شدیم هم قابل مشاهده است.

او افزود: به نظر من اگر ما بخواهیم اینترنت را از زندگی روزمره حذف کنیم و حتی تلگراف را نیز حذف کنیم، باز مراجع سنتی مرجع نخواهند بود.

 با اینستاگرام چه باید کرد؟
شاه‌قاسمی‌همچنین گفت: به نظر من اگر سیاستگذار در این حوزه کاری نکند، بهتر است. زیرا ما نیازمند شناسایی میدان هستیم. تصمیم درست زمانی حاصل می‌شود که شناخت کافی و درستی از چیزی انجام شود. اکثر کارهایی که ما در حوزه فرهنگ انجام می‌دهیم بدون داشتن یک پیوست فرهنگی در معنای واقعی آن است. کارهایی که پیوست فرهنگی بسیار قوی داشته باشند، نادر هستند. مشکل این است که مسوولین درباره چیزی تصمیم می‌گیرند که هیچ اطلاعی از آن ندارند. برای مثال تفکرشان این است که اگر در اینستاگرام از نظام جمهوری اسلامی‌ایران تعریف و دفاع شود پس اینستاگرام خوب است و اگر تعریف و دفاع نشود پس چیز بدی است و باید حذف و یا فیلتر شود. در حالی که مشکل این موارد نیست.

از دید او به جای حذف و یا فیلتر کردن اینستاگرام باید فرایند تربیت را اصلاح کنیم. او گفت: هر جا از نظر درآمد کم می‌آید حقوق معلمان کم می‌شود، در حالی که معلمان وظیفه اصلی و اساسی را بر عهده دارند. زیرا آن‌ها با تربیت نوجوانان و جوانان روبه‌رو هستند. به نظر من اینستاگرام را نباید تعطیل کرد بلکه باید به افراد آموزش استفاده درست داده شود. باید اعتمادسازی کرد و انتقادپذیر بود و ایجاد این اعتماد زمانبر است و کار یک یا دو سال نیست. این تاراج اعتماد در کشورهای دیگر کم اتفاق می‌افتد.

فرازمند نیز در این زمینه گفت: هر جا که ما هستیم، نوجوانان و جوانان نیستند و هر جا که ما نیستیم، آن‌ها هستند. به نظر من راه حل رها کردن ایدئولوژی و حفظ امنیت است. باید محتوای رسانه طوری تهیه شود که مخاطبان بتوانند با آن محتواها همذات‌پنداری کنند و نه این که از آن دوری کنند.
 
مرجع : ايرنا
کد مطلب : ۲۸۰۸۶۹
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما