بررسی سه اولویت نقشهراه بیستون سازمان نظام صنفی رایانهای در گفتوگو با رسول سراییان، دبیرکل سازمان
بیستون با 100 پروژه، بازار فاوای ایران را سامان میدهد
تاریخ انتشار
جمعه ۳ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۴۶
آقای سراییان، نظام صنفی رایانهای خانه صنف است و باید اولویتهای صنف را دنبال کند. بنابراین بگذارید گفتوگو را از فرایند طراحی و تصویب بیستون شروع کنیم و اینکه آیا صنف درباره اجرای این برنامه متفق القول بوده است؟
از دی ماه سال گذشته که به عنوان دبیرکل به سازمان نظام صنفی رایانهای کشور دعوت شدم، به فکر تهیه برنامهای برای سازمان بودم؛ چون اساسا معتقدم که هر جایی که میروم باید برنامهای وجود داشته باشد و روزمرگی با خلقیات من سازگار نیست. این موضوع را مطرح کردم که با موافقت و تایید ریاست و شورای مرکزی سازمان مواجه شد و پس از آن دستبه کار شدیم.
برای تدوین این برنامه، ما چهار ورودی داشتیم که عبارت بودند از اسناد بالادستی، جهتگیریهای فناوری دنیا، مسایل داخلی صنف و توانمندسازی اعضای سازمان. یک هدف کمی هم داشتیم که مبتنی بود بر خواسته و شعاری که در زمان انتخابات دوره پنجم شورای مرکزی، مبنی بر دو برابر کردن بازار آیتی مطرح شد.
در مورد دو ورودی سوم و چهارم، یعنی مسایل داخلی و توانمندسازی اعضای سازمان، پیشتر در نصر تهران دو سند به عنوان برنامه راهبردی در فاز مطالعاتی آماده شده بود که سند خوبی هم بود و چندین چالش مهم صنف را مشخص میکرد که از همان سند استفاده کردیم.
در موارد دیگر هم از آنجا که خودم پیش از این رییس سازمان فناوری اطلاعات بودم، با جهتگیریهای فناوری و اسناد بالادستی آشنایی داشتم.
سپس چارچوب برنامه و متدولوژی را با همکاری آقای خرمشاهی آماده کردیم و به تصویب شورای مرکزی رساندیم. بر اساس این چارچوب، برنامه را تدوین کردیم که آن هم به تصویب شورای مرکزی رسید. ضمنا برنامه را به هیات مدیره نصر استان تهران نیز ارایه کردیم که مورد تایید اعضا بود. آخرین گام را نیز روز 21 اسفندماه سال 1397 برداشتیم و برنامه را به تصویب هیات عمومی صنف به عنوان مجمع نظامهای صنفی رایانهای استانی رساندیم و سپس در مراسمی با حضور وزیر ارتباطات و دبیر شورای عالی فضای مجازی از این برنامه راهبردی رونمایی کردیم.
فرایند طراحی و تصویب برنامه چند روز طول کشید؟
کل این فرایند حدود 50 روز زمان برد که یک رکورد هم محسوب میشود.
در واقع کل برنامه را دو نفری به همراه آقای خرمشاهی آماده کردید؟
البته محور اصلی ما دو نفر بودیم، اما نمیشود گفت که فقط کار ما دو نفر بوده است. زیرا برنامهها را با توجه به بازخوردی که از شورای مرکزی، هیات مدیره و شخص آقای اثنیعشری، رییس سازمان، میگرفتیم، تدوین میکردیم. در واقع ما مطالب را آماده و با مشارکت افراد مختلف تکمیل میکردیم.
چه شد که به برند بیستون و نماد کوه بیستون رسیدید؟
در روزهایی که اولویتها و برنامهها را تدوین میکردیم، وقتی به 20 برنامه رسیدیم، نام بیستون به ذهن من متبادر شد و با توجه به خاطره خوبی که از سفری به کرمانشاه و بیستون داشتم، این نام را پیشنهاد کردم که این ایده با طراحی نماد و لوگو برای برنامه کامل شد.
همان طور که در پوستر بیستون هم میبینید، در دامنه کوه، فناوریهای مهم در دوره حیات بشر از کشف آتش گرفته تا چاپ و موتور بخار آمده و بالای آن برنامههای بیستون در قالب چهار مرحله یکپارچگی، ساماندهی، توسعه و نوآوری ذکر شده است. در مرحله یکپارچگی که مربوط به سال 97 است، سه اولویت، در برنامههای سال 98 و مرحله ساماندهی، شش اولویت، برای مرحله توسعه (سال 99) یازده و برای سال 1400 و مرحله نوآوری، دو اولویت را قرار دادهایم. برپایه این بیست محور نیز یکصد پروژه تعریف شده است.
برنامههای بیستون در چهارمرحله و از سال 97 تا 1400 تعریف شده است. آیا مراحل پایینتر، پیشنیاز مراحل بعدی هستند؟
نه لزوما. هر کدام از برنامهها را که شرایطش فراهم بوده آغاز کردهایم. مثلا صادرات، تامین مالی را که مربوط به سال 99 است هم اکنون داریم پیش میبریم. مهارت افزایی به موازات آنها پیش میرود و اولویتهای سال 1400 را هم با سامانه و طرح نوآفرین کلید زدهایم. ما به عنوان سازمان، بزرگترین داراییمان را شرکتهای بزرگ صنف و بازار آنها میدانیم. از سوی دیگر استارتاپها و اکوسیستم استارتاپی هم وجود دارد. شرکتهای بزرگ ما نیازمند نوآوری هستند و استارتاپها هم تجربه و بازار میخواهند. بنابراین تصمیم داریم بین این دو نیاز یک پل بزنیم. تا پایان امسال هم یک رویداد یک یا دو روزه به نام Nasr Connect را پیشبینی کردهایم که انتظار داریم در قالب این رویداد B2B بین شرکتها و استارتاپها اتفاقاتی از جنس M&A (Merge and Aquisition) بیفتد. هدف گذاری ما شکلگیری 5 هزار استارتاپ است که 500 تا از آنها را بتوان در قالب ادغام یا تملک به 50 شرکت بزرگ متصل کرد و در نهایت بتوانیم 5 شرکت را وارد بورس کنیم. البته اینها هدفگذاری است و باید ببینیم تا چه حدی این هدف محقق میشود.
خارج از برنامه بیستون، شرکتهای حوزه فاوا مشکلات متعدد دیگری هم دارند و دبیرخانه نصر هم مسوول تمامی مسایل شرکتهاست. آیا تمرکز روی بیستون موجب فراموشی و کاهش توجه به سایر مشکلات صنف نخواهد شد؟
ساختار نصر به این صورت است که علاوه بر دبیرخانه کشوری، هر استان نیز یک سازمان و دبیرخانه مستقل دارد که بسیاری از مسایل و مشکلات شرکتها در همین دبیرخانههای استانی قابل پیگیری است؛ مگر اینکه در موارد خاصی نیاز به پیگیری دبیرخانه نصر کشور باشد. در هر صورت ما در تمامی مسایل کنار نصرهای استانی هستیم.
روش اجرای بیستون در نصرهای استانی چگونه است؟
در واقع نصر در نصر کشور و به صورت آبشاری در سازمانهای استانی اجرا میشود. هم اکنون هر استانی یک مجری بیستون دارد که حکمش را از رییس سازمان گرفته است.
ما برای هر استان، با توجه به الگوها و تجارب موجود و با شناخت چالشها و ظرفیتهای استانها یک سند آمایش فاوای استانی آماده کردهایم و از سازمانهای استانی خواستهایم که سه تا 5 اولویت استان خود را اعلام کنند. بر این اساس برش بیستونی هر استان استخراج میشود. شرط نهایی کردن سند بیستون با هر استان، استخراج همین اولویتهاست.
ما فکر میکنیم که از این طریق میتوان بازارسازی و ایجاد نیاز کرد. اکنون دیگر همه صنایع سیستم اتوماسیون، مالی و حضور و غیاب دارند و اگر بخواهیم بازار را دو برابر کنیم، این کار از راه فرصتهای آتی و جدید امکانپذیر است. کاری که ما میکنیم، شکل دهی به این فرصتها در صنایع دیگر است. مثلا در اصفهان، صنایع فولاد و پتروشیمی میتواند جزو اولویتها باشد یا در خراسان رضوی، فرش و گردشگری میتواند اولویت باشد. بخش خصوصی با توجه به این اولویتها و نیاز صنایع، میرود و راهکار به صنایع ارایه میدهد.
اما موضوع این است که صنایع در اکثر موارد نیازهای خود را نمیشناسند و نمیدانند که فناوری اطلاعات چگونه کسب و کارشان را تسهیل میکند و توسعه میدهد. این وظیفه شرکتهای فاوا و استارتاپهاست که به آنها راهکار ارایه بدهد.
بله؛ موضوع درستی است. توجه کنید که از سند آمایش و اسناد بالادستی استانی، چالشها و راهکارها مشخص میشود. ورودی بعدی ما اتاقهای اصناف و اتاقهای بازرگانی و صنوف استانهاست که مشکلات را اعلام میکنند. ضمن اینکه شرکتهای ما پس از مشخص شدن اولویتها، شرکتهای ما باید بروند و نمونههای مختلف را بررسی کنند و راهکارهای نوآورانه ارایه بدهند.
گفتید که اولویت سال 99 یعنی تامین مالی را کلید زدهاید. در این زمینه چه برنامهای دارید و پروژهها چیست؟
پروژههایی که ذیل این اولویت تعریف شده، یکی همین پذیرش 5 شرکت فناور در بورس است.
مورد دیگر اینکه بررسیهای ما نشان میدهد که شرکتهای کوچک و متوسط گاه نیاز به تزریقهای مالی فوری دارند و یا اینکه نیاز به ضمانتنامه برای ارایه در قراردادها و مناقصات دارند که فعلا تنها بستر موجود به این منظور بانکها هستند. نیاز دیگر این شرکتها نیز ضمانتنامه با حداقل زمان و هزینه برای ارایه به بانکها و دریافت وام است.
این موضوعات را پروژههایی در بحث تامین مالی دیدهایم. برنامه این است که سه صندوق نوآوری و فناوری استانی در استانهای اصفهان، خراسان رضوی و گیلان شکل بدهیم و یک صندوق کشوری نیز با سرمایه اعضای نصر تهران شکل خواهد گرفت. صحبتهایی با صندوق نوآوری و شکوفایی، معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و صندوقهای مثل دانشگاه تهران انجام دادهایم که از شکل گیری این صندوقها حمایت بکنند. تلاش ما این است که پول ارزان را برای کسب و کارها فراهم کنیم. کار را هم کوچک گرفتهایم که بتوانیم کسب تجربه کنیم و یاد بگیریم. ضمن اینکه بانک مرکزی هم به این سادگیها مجوز نمیدهد.
علاوه بر این 6 پروژه دیگر نیز ذیل اولویت تامین مالی پیشبینی شده که مواردی مثل بسترسازی تامین وام رهن شتابدهنده، بسترسازی تامین وام برگزاری همایش و نمایشگاه، بسترسازی تامین وام وجوه اداره شده و وام خود اشتغالی و همچنین تامین مالی متناسب سازی محیط کسب و کار را شامل میشود.
این صندوقها برای ارایه ضمانت نامه چگونه اعتبارسنجی میکنند؟
صندوقهایی مثل صندوق نوآوری دانشگاه تهران، آیین نامه و بدنه کارشناسی برای اعتبارسنجی دارند و ما نیز از همان روشها استفاده میکنیم.
سراغ اولویت بعدی، یعنی صادرات برویم. این مساله تا کنون مورد غفلت سازمان نظام صنفی رایانهای بوده و الان که به آن توجه نشان داده، اتفاقا در بدترین برهه و فضا در روابط اقتصادی بینالمللی قرار داریم. چه برنامهها و پروژههایی به این منظور تدارک دیدهاید؟
در این قالب یک پروژه تعریف شده که عنوان آن بسترسازی و تسهیلگری امر صادرات فاواست.
ما ابتدا شروع به شناسایی مراکز و دستگاههایی کردیم که در این زمینه کار میکنند و میتوان از آنها کمک گرفت. چون به هر حال قرار گرفتن زیر چتر حمایتی دولت مهم است. در این بخش، دستگاههایی مثل معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و مرکز توسعه تجارت وزارت صمت فعال هستند. معاونت علمی کارهای خوبی در زمینه استارتاپها و شرکتهای دانشبنیان میکنند. با آنها چند جلسه داشتهایم و به چندین محور همکاری رسیدهایم. ازجمله اینکه برنامهریزیهایی برای حضور در هیات تجاری به مقصد شانگهای و شنزن چین در بیستم آبان ماه انجام شده و پس از آن نیز برنامههایی در ترکیه، جمهوری آذربایجان و عراق در دستور کار است.
دستگاه دیگر هم وزارت ارتباطات و معاونت نوآوری و فناوری این وزارتخانه است. در یکی از برنامههای صبحانههای بیستونی که برگزار میکنیم، دکتر هاشمی معاون نوآوری و فناوری وزارت ارتباطات حضور داشت که پس از آن فراخوان دعوت از شرکتهای عضو نصر به نمایشگاه فاوای بغداد نیز صادر شد.
در سمت دیگر ماجرا شرکتهایی هستند که تجربه کار صادراتی دارند و هم اکنون نیز با گرفتن پروژه، توسعه محصول و بعد ری-برند، مشغول کارند. باید از تجربیات آنها هم استفاده کرد. هم اکنون کارگروه صادرات در نصر تهران شکل گرفته و فعالیت میکند.
ما فکر میکنیم که در گام اول انتقال تجربه و آماده سازی شرکتهایی که ظرفیت صادراتی دارند بسیار مهم است. شرکتهای بزرگ توان پرداخت هزینههای حضور در بازار بینالمللی و تجربه برای انجام صادرات را بیشتر در اختیار دارند. ولی شرکتهای کوچک و متوسط باید آموزش دادهشوند.
در بحث صادرات ما تحت شرایط خاصی از نظر ارتباطات بینالمللی قرار داریم و حتی اگر دولت هم حمایت کند ما باز هم مساله داریم. این مسایل را چطور میتوان حل کرد؟ آیا سازمان نباید استراتژی صادراتی داشته باشد؟
ما ابتدا نیاز داریم که دانش و تجربه در این زمینه کسب بکنیم. در مرحله بعد شاید لازم باشد که کمیسیون صادرات را هم شکل بدهیم. خوشبختانه در وزارت ارتباطات و شخص وزیر توجه ویژهای به صادرات وجود دارد. ما از الان هم الکامپ سال آینده را کلید زدهایم و از وزارتخانه هم خواستهایم که افرادی را که میخواهد دعوت کند، معرفی کند.
در نهایت به نظر میرسد که سازمان نصر نیاز به استراتژی صادراتی خواهد داشت و به گمان من سال آینده به نقطهای خواهیم رسید که استراتژی را تدوین کنیم.
موضوع دیگری که در این زمینه به نظر میرسد، این است که شرکتهای فاوا نباید فقط در نمایشگاههای بینالمللی فاوا حاضر شوند و حضورشان در نمایشگاههای تخصصی میتواند اثربخشتر باشد. مثلا شرکتی که در زمینه صنعت نفت یا صنایع غذایی نوآوری دارد، بهتر است به نمایشگاههای تخصصی همان حوزه برود.
بله، این حرف کاملا درست است. ولی در این زمینه فعلا کاری نکردهایم.
به موضوع بازار داخلی بپردازیم که در شرایط کنونی کشور، بسیار محور مهمی است.
بله. ما هم توسعه بازار داخلی را بسیار مهم میدانیم و اعتقاد داریم که ستون اصلی توسعه پایدار، تحول دیجیتال و اقتصاد دیجیتال است. در این زمینه سه فرصت وجود دارد.
فرصت اول، موضوع شهر هوشمند است و با توجه به اینکه متوسط شهرنشینی در دنیا نزدیک به 55 درصد و در ایران حدود 70 درصد است، این مساله برای مدیریت شهری ما حیاتیتر و ضروریتر است. وزارت ارتباطات در این زمینه برنامههایی دارد. اما به نظر میرسد که توسعه شهر هوشمند دو زیرساخت اصلی دارد که شامل اتصال فراگیر (ubiquitous connetctivity) و پردازش یا رایانش فراگیر میشود و اعتقاد دارم که وزارت ارتباطات باید در این دو زمینه متمرکزتر و فعالتر عمل کند. اعداد و ارقام هوشمندسازی شهرها نشان میدهد که در سال 2017 میلادی حجم این بازار 970 میلیارد دلار بوده که تا سال 2022 به 2700 میلیارد دلار میرسد. سهم ما از این بازار اگر نیم درصد هم باشد، فقط در همی حوزه هوشمندسازی شهرها 13 میلیارد دلار بازار ایجاد خواهد شد.
فرصت دیگر دیجیتالی کردن صنایع است. صنایع ما امروزه فاصله معناداری با مفاهیم تحول و اقتصاد دیجیتال دارند که این خودش یک بازار بسیار بزرگ است. فرصت سوم هم کسبوکارهای نوظهوری است که با فناوری شکل میگیرد.
اینها تا قبل از نسل 5 ظرفیت خیلی بالایی دارند و خوشبختانه ما در نسل 4 وضعیت خیلی خوبی داریم و این یک فرصت طلایی برای ما ایجاد میکند.
مدلی که ما پیگیری میکنیم، مدل مشارکت دولتی خصوصی (PPP) است. ما اعتقاد داریم که برای اجرای این پروژهها در بخش خصوصی پول وجود دارد. مشکل این است که دستگاههای ما بلد نیستند مدل PPP تعریف بکنند.
در این زمینه ما حتی مذاکراتی با شهرداری تهران داشتهایم که مساله را به ما بگویند و ما بقیه کار، از تهیه استاد گرفته تا تشکیل کنسرسیوم را به عهده بگیریم و هزینهها را به عهده برنده مناقصه بگذاریم.
به وظایف زیرساختی وزارت ارتباطات اشاره کردید. آیا فکر نمیکنید که این وزارتخانه باید یک نقشه راه مشخص برای توسعه آیسیتی داشته باشد؟
قطعا همین طور است. شاید شخص وزیر چنین نقشهراهی را در ذهن داشته باشد؛ اما برای اینکه تفاهم و ادبیات توسعه شکل بگیرد، این نقشه راه باید مستند شود. در زمینه ایران هوشمند هم اگرچه شخص وزیر و وزارتخانه پیشقدم شده؛ ولی به نظر من فرماندهی ایران هوشمند باید در دست مقامی بالاتر، مثل رهبری یا ریاست جمهوری باشد.
به هر حال ما نمیتوانستیم منتظر نقشهراه یا مستندات در این زمینه شویم و باید کار را آغاز میکردیم.