آرزوها و اهداف زاکربرگ برای دهه 2020 میلادی
تاریخ انتشار
جمعه ۲۰ دی ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۳۷
آیتیمن- مالک فیسبوک هر ساله یک سری هدف شخصی اعلام میکرد که قصد داشت در طول سال آن هدف را دنبال کند. این اهداف شخصی موارد متنوعی را در برمیگرفت، از دویدن و یاد گرفتن یک زبان خارجی گرفته تا خوردن بیشتر سبزیجات. زاکربرگ حتی گاهی اهدافی سیاسی را برای خود تعیین میکرد که این گمانه را به وجود آورد که او به دنبال کاندیداتوری ریاست جمهوری ایالات متحده است.
مالک فیسبوک اما امسال هدف شخصی خاصی تعیین نکرده و صرفا چند هدف مرتبط با فناوری برای دهه آینده را مدنظر قرار داده است.
زاکربرگ در پستی که پنجشنبه گذشته در صفحه شخصیاش در فیسبوک منتشر کرده، نوشته است: در این دهه قصد دارم که به جای چالشهای سالانه، تمرکزم روی مسایل بلندمدتتر باشد. تلاش کردم در این باره بیندیشم که میخواهم زندگی من و جهان در سال 2030 چگونه باشد و اطمینان حاصل کنم که روی آن موارد تمرکز کنم.
وی افزوده است: تا آن زمان، اگر همه چیز خوب پیش برود، دخترم «مکس» در دبیرستان خواهد بود و ما به فناوریهایی دست یافتهایم که خود را در کنار اشخاص دیگر حس کنیم، صرف نظر از اینکه واقعا آنها کجا هستند. تحقیقات علمی به کمک سلامتی و درمان بیماریهای زیادی آمده که امید به زندگی ما را 2.5 سال دیگر بالا برده است.
زاکربرگ سپس به موضوعاتی پرداخته که به گمان او در یک دهه آینده مهم خواهند بود. در ادامه این موضوعات را میخوانید:
تغییر نسل
زمانی که من فیسبوک را راهاندازی کردم، یکی از دلایلی که علاقه داشتم به مردم امکان اظهار نظر بدهم، این بود که آن را برای توانمندسازی نسل خودم ضروری میدانستم؛ زیرا احساس میکردم حرفهای مهمی برای زدن دارند اما به قدر کافی به آنها توجه نمیشود. اما مشخص شد که فقط هم نسلان من نبودند که احساس جدا افتادگی میکردند و نیاز به فضایی برای حرف زدن داشتند؛ این ابزارها به بسیاری دیگر از گروههای جامعه قدرت داد. خوشحالم که امروز افراد بیشتری فرصت اظهار نظر و بیان خواستههایشان را دارند؛ اما هنوز موضوعات تغییر نسلی که من امیدوار بودم، مورد توجه کافی قرار نگرفته و به گمان من، در دهه جدید این اتفاق خواهد افتاد.
امروزه، بسیاری از نهادهای مهم در جامعه ما هنوز برای حل مشکلات نسل جوانتر کار چندانی نکردهاند؛ مشکلاتی مانند تغییر اقلیم و هزینه بالای آموزش، مسکن و بهداشت و سلامت. اما حالا که نسل هزاره (millennials) و سایر اعضای نسل جدید به سن رای دادن میرسند، پیشبینی میکنم که این وضعیت به سرعت تغییر خواهد کرد. به گمان من، تا پایان دهه جاری، نهادهای بیشتر به دست نسل هزاره اداره خواهد شد و سیاستهای بیشتری برای حل این مشکلات با دید آیندهنگرانه، تدوین خواهد شد.
فیسبوک از جهات متعدد، یک شرکت متعلق به نسل هزاره است و با مسایل مبتلابه همین نسل درگیر است. ما در بنیاد چان زاکربرگ، تمرکزمان را روی تلاشهای بلندمدتی قرار دادهایم که در وهله اول، به کودکان نسلمان کمک کند؛ از جمله سرمایهگذاری در درمان، پیشگیری و مدیریت تمامی بیماریهایی که کودکانمان در طول عمرشان با آنها مواجهاند، یا شخصیسازی هر چه بیشتر آموزش ابتدایی برای کودکانی که به آن نیاز دارند. در طول دهه آینده، ما بیش از پیش روی سرمایهگذاری و اعطای پلتفرم به کارآفرینان، دانشمندان و رهبران جوانتر متمرکز خواهیم بود تا این تغییرات را سرعت ببخشیم.
یک پلتفرم اجتماعی خصوصی جدید
اینترنت به ما این قدرت استثنایی را داده که با هر کسی در هر جای دنیا ارتباط برقرار کنیم. این امکان به شدت توانمندساز و به این معنی است که روابط و فرصتهای ما دیگر محدود به محل زندگیمان نیست. ما اکنون بخشی از یک جامعه متشکل از میلیاردها انسان، با همه پویایی و فرصتهای فرهنگی اقتصادی هستیم که چنین جامعهای برای ما به ارمغان میآورد.
اما بودن در چنین جامعه عظیمی، چالشهای خاص خودش را هم دارد و موجب شده که اشتیاق ما برای صمیمیت، رو به افزایش باشد. من در یک شهر کوچک بزرگ شدم؛ جایی که میشد هدف خاص خودتان را داشته باشید. اما در بین میلیاردها انسان، پیدا کردن نقش خاص برای هر فرد، دشوارتر است.
در دهه آینده، برخی از مهمترین زیرساختهای اجتماعی به ما کمک خواهند کرد که به بازسازی تمامی انواع جوامع کوچکتر بپردازیم تا باز هم احساس صمیمیت به وجود بیاید.
این یکی از عرصههای نوآوری است که من به آن مشتاقم. محیطهای اجتماعی دیجیتال ما از 5 سال آینده به بعد کاملا متفاوت خواهد بود و در آن بر ارتباطات خصوصی و ایجاد جوامع کوچکتری که همه ما در زندگیمان به آنها نیاز داریم، مورد تاکید دوباره قرار خواهد گرفت.
فرصتهای غیرمتمرکز
در دهه گذشته، پرسرعتترین رشد اقتصادی در صنعت فناوری بوده است. در دهه آینده، پیشبینی میکنم که فناوری همچنان به ایجاد فرصت خواهد پرداخت؛ اما عمدتا از طریق توانمندسازی سایر بخشهای اقتصاد تا از این طریق از فناوری استفاده بهتری شود و رشد سرعت بیشتری بیابد.
عرصهای که ما بیشتر بر آن متمرکز خواهیم بود، کمک به کسبوکارهای کوچک است. بیش از 140 میلیون کسبوکار کوچک هم اکنون از طریق سرویسهای ما، عمدتا به رایگان، به مشتریان خود دسترسی دارند. امروزه، ایجاد یک حساب کاربری در فیسبوک، اینستاگرام یا واتساپ و سپس، ارتباط رایگان با مردم یا تبلیغات برای رساندن پیام به افراد بیشتر، خود به نوعی کارآفرینی تبدیل شده است. در دهه آینده، امیدواریم ابزارهای تجارت و پرداختی بسازیم که هر کسبوکار کوچکی بتواند به سادگی به همان فناوریهایی دسترسی داشته باشد که پیش از این، فقط در اختیار شرکتهای بزرگ بود.
اگر بتوانیم کاری کنیم که هر کسی بتواند محصولات خود را روی درگاه فروشگاهی اینستاگرام بفروشد، از طریق مسنجر پشتیبانی ارایه کند یا از طریق واتساپ، پول را به سرعت و با هزینه پایین به خانه یا به کشورهای دیگر ارسال کند، توانستهایم گامی بلند در جهت خلق فرصتهای بیشتر در سرتاسر جهان برداریم. در نهایت، اقتصاد پایدار در گرو وجود افراد موفق است و بهترین راه برای داشتن افراد موفق، این است که کسبوکارهای کوچک بتوانند به شرکتهای فناوری تبدیل شوند.
پلتفرم رایانش آینده
پلتفرم فناوری دهه 2010 میلادی، گوشی موبایل بود. پلتفرم دهه 2000 نیز وب و در دهه 1990 کامپیوترهای دسکتاپ بودند. هر کدام از این پلتفرمهای رایانش در طول زمان بیش از پیش در دسترس و برای ارتباط طبیعی میشود. من پیشبینی میکنم که گوشی موبایل در دهه جاری همچنان ابزارهای اصلی باشند؛ اما جایی در دهه 2020، ما به پیشرفتی چشمگیر در عینکهای واقعیت افزوده دستخواهیم یافت که تعامل و ارتباط ما را با فناوری باز تعریف خواهد کرد.
واقعیت افزوده و واقعیت مجازی به ما احساس حضور میدهند؛ حس اینکه شما درست پیش کسی هستید که در جای دیگری است.
به جای اینکه دستگاههایی داشته باشیم که ما را از افراد دور و ورمان دور کند، پلتفرم آینده به ما کمک خواهد کرد که بیش از پیش در کنار هم باشیم و فناوری هم از سر راه برداشته شود.
اگر چه برخی از دستگاههای واقعیت افزوده که تا کنون ساخته شده، به نظر ابتدایی میرسد؛ اما من اعتقاد دارم که این اجتماعیترین و انسانیترین پلتفرمی است که بشر تا کنون اختراع کرده است.
توانایی حضور در هر جا، به ما کمک میکند که برخی از بزرگترین مسایل اجتماعی امروز را حل کنیم؛ از جمله افزایش هزینههای مسکن و نابرابری فرصتها بر اساس جغرافیا. امروز بسیاری از مردم حس میکنند که باید به شهرهای دیگر نقل مکان کنند تا فرصت شغلی به دست بیاورند. اما در بسیاری از شهرها مسکن به قدر کافی وجود ندارد و به همین دلیل قیمت مسکن سر به آسمان میگذارد و کیفیت زندگی رو به پایین میآید. تصور کنید که از هر جایی به کارتان دسترسی داشته باشید. اگر ما بتوانیم آنچه را که در حال ساخت آن هستیم با نتیجه برسانیم، این وضعیت تا سال 2030 به واقعیت نزدیکتر خواهد شد.
اشکال جدید حاکمیت
یکی از سوالات بزرگ دهه آینده این است: چگونه باید جوامع بزرگ دیجیتال را که اینترنت به وجود آورده، مدیریت کرد؟ پلتفرمهایی مانند فیسبوک باید بین ارزشهای اجتماعی که برای ما عزیزند، تعادل ایجاد کنند؛ مثلا بین آزادی بیان و امنیت یا بین حریم خصوصی و اجرای قانون، یا بین ایجاد سیستمهای باز و محدود کردن دسترسی به دادهها. معمولا نمیتوان پاسخ درست و شفافی در این زمینه داشت و در بسیاری از موارد، اخذ تصمیمی که از نظر جامعه قانونی به نظر برسد، اهمیت دارد. با این نگاه، گمان نمیکنم که شرکتهای خصوصی باید درباره چنین موضوعاتی که به ارزشهای دموکراتیک ما ربط دارد، تصمیمگیری کنند.
یکی از راههای حل این مساله، قانونگذاری است. تا وقتی که دولتهای ما، مشروعیت قانونی داشته باشند، قوانینی که اعمال میکنند، میتواند مشروعیت بیشتری داشته باشد و بیش از قوانینی که از سوی شرکتها تدوین میشود، مورد اعتماد قرار بگیرد. عرصههای متعددی وجود دارد که به اعتقاد من مقررات شفاف دولتی میتواند کمککننده باشد؛ از جمله در مورد انتخابات، محتواهای مضر، حریم خصوصی و ترابردپذیری دادهها. من دولتها را به تدوین مقررات تازه در این عرصهها فرامیخوانم و امیدوارم در دهه آینده، شاهد مقررات شفافتری در زمینه اینترنت باشیم.
راه دیگر و شاید بهتر برای حل این معضلات، ایجاد راههای جدید برای جوامع به منظور مدیریت خودشان است. مثالی از مدیریت مستقل، هیات نظار است که ما در حال ایجاد آن هستیم. به زودی قادر خواهید بود که در مورد تصمیمات محتوایی که از آن رضایت ندارید، به این هیات مستقل ناظر اعلام شکایت کنید و این هیات، درباره اینکه به محتوا اجازه انتشار داده شود یا نه، نظر نهایی را خواهد داد. امیدوارم که در دهه جاری از موقعیت خود برای ایجاد نهادهای مدیریت جوامع و سایر نهادهایی مانند این استفاده کنم. اگر این تلاش موفقیت آمیز باشد، میتواند مدلی برای سایر جوامع آنلاین در آینده باشد.