روباتها میآیند و مشاغل را میبلعند
جان ناتون / مولف
تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۰ تير ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۴۶
آیتیمن- اقتصاددانان، به رغم شهرتشان به اشتغال در «حکمت غمین» (مترجم: اصطلاحی که توماس کارلایل، تاریخدان قرن نوزدهمی به طنز برای علم اقتصاد ابداع کرده است. به این دلیل که در آن دوران، نظریه اقتصادی مالتوس بیان میداشت که جمعیت جهان، سریعتر از تولید غذا رشد میکند و انسان محکون به گرسنگی و فقر است. این اصطلاح بعدها در برابر حکمت شادان نیچه قرار گرفت) همواره به آینده خوشبین هستند. آنها تایید میکنند که ماشینها برخی مشاغل را از بین میبرند؛ اما معتقدند که فناوریهای نو، صنایع نو را میآفرینند و صنایع نو، خود مولد شغلهای بیشتری خواهند بود. به گفته آنان، بدیهی است که بین خلق و نابودی مشاغل، اختلال هم پیش بیاید؛ اما این ذات کسبوکار در اقتصاد سرمایهداری است.
ما هم اکنون در عصری زندگی میکنیم که گروهی به آن خودکارسازی 1.0 (Automation 1.0) میگویند. نمونه عملی آن نیز تولید خودروست. خط تولید هنری فورد به خط تولید چابک تویوتا تغییر شکل پیدا کرده که در آن، کمتر نیروی انسانی قابل مشاهده است. روزگاری، صنعت خودرو صدها هزار نفر را به کار مشغول کرده بود که به آنها یقه آبیها (کارگرانی که کار یدی میکنند) میگفتیم؛ اما حالا این صنعت به مراتب تعداد کمتری کارگر دارد و روباتها، حقیقتا فرصتهای شغلی را در این بخش اشغال کردهاند. در برخی موارد، کارگرانی که اخراج شدهاند، کار دیگری پیدا کردهاند، اما بسیاری از آنان از این شانس بیبهره بودهاند. گاه، جوامع آنان نابود شده است؛ اما GDP رشد کرده، بنابراین اقتصاددانان خوشحالند.
حالا ما در آستانه عصر خودکارسازی 2.0 هستیم که تاحد زیادی متکی به فناوریهای یادگیری ماشین و کلان دادههاست؛ آنچه ما به طور گمراه کنندهای «هوش مصنوعی» میخوانیم. مشاغلی که در این دوره هدف حذف قرار میگیرد، با دوران خودکارسازی 1.0 متفاوت است؛ مشاغلی که ماهیت شناختی دارند یا روالهای اداری و مدیریتی که به کارکنان آنان «یقهسفیدها» گفته میشود و ماشینها میتوانند این وظایف را به خوبی به عهده بگیرند.
این مساله نشان میدهد که چرا مردم درباره پیادهسازی گسترده فناوری در حدی بسیار فراتر از عصر خودکارسازی 1.0 نگران و مضطربند. بررسیهای اولیه درباره آثار این دوران بر فرصتهای شغلی بسیار هشداردهنده بوده است. برای مثال، کارل فرای و مایک آزبورن از دانشگاه آکسفورد در سال 2013 پیشبینی کردند که نزدیک به نیمی از بیش از 700 گروه شغلی تعریف شده در وزارت کار ایالات متحده، در معرض خطر قرار دارند. ریچارد و دنیل ساسکیند نیز در کتاب «آینده مشاغل» (The Future of the Professions) تاثیرات بنیادین بر مشاغل حرفهای مثل حسابداران، وکلا و مشاوران مدیریت را پیشبینی کردهاند. این نیز گفته شده که مشاغل سطح بالا نیز در برابر خودکارسازی آسیبپذیرند و این مساله میتواند به کوچک شدن طبقه متوسط بینجامد؛ طبقهای که برای بقا و سلامت دموکراسی مهم است. (جالب است. همان لیبرال دموکراسی که از بیکار شدن میلیونها کارگر یقهآبی ککش هم نگزید و ما از آن بی تفاوت گذشتیم).
چندی پیش، موسسه تحقیقاتی و آیندهنگرانه Oxford Economics از یافتههایش درباره آینده، در گزارشی با عنوان «چگونه روباتها دنیا را تغییر میدهند» پرده برداشت. این گزارش نشان میدهد که با خودکارسازی 2.0 جابهجاییهای بزرگی در دنیای مشاغل اتفاق خواهد افتاد و این جابهجایی در همه جای جهان به طور یکنواخت و متوازن نخواهد بود.
این گزارش بیان میدارد: تحقیقات ما حاکی است که آثار منفی روباتیکسازی (robotisation) در مناطق کمدرآمد جهان بیشتر احساس خواهد شد. در واقع به طور میانگین، هر روبات در مناطق کمدرآمد هر کشور، دو برابر بیشتر از مناطق پردرآمدتر فرصتهای شغلی را از انسانها میگیرد و در دورهای که جهان بیش از پیش نگران رشد نابرابری اقتصادی و قطبش در سیاست است، یافتههای این تحقیق حاوی پیامدهای مهمی در زمینههای اجتماعی و سیاسی خواهد بود.
بر اساس این گزارش، هر روباتی که به صنایع وارد میشود، 1.6 فرصت شغلی را از انسان میگیرد. این عدد در مناطق کم درآمدتر 2.2 شغل و در مناطق با درآمد بیشتر 1.3 شغل است.
محققان Oxford Economics در این گزارش، برای 5 کشور انگلستان، آمریکا، آلمان، فرانسه و ژاپن امتیاز آسیبپذیری محاسبه کردهاند که تایید میکند سطح اشتغال در مناطق فقیرتر، آسیب بیشتری از اتوماسیون خواهد دید.
این گزارش با تاکید بر وجود نابرابری درون کشورها، نتیجه میگیرد که مثلا در انگلستان، شکاف درآمدی شمال-جنوب در دوران شکوفایی روباتها تشدید خواهد شد. به اعتقاد محققان Oxford Economics، این روند، پیامدهای مهمی برای طراحی سیاستها در اقتصادهای پیشرفته دارد که از طریق خودکارسازی به دنبال بهبود جایگاه خود در رقابتپذیری جهانی هستند.
یکی از چیزهایی که درباره فناوری دیجیتال دریافتهایم، این است که تقریبا در تمامی حوزههایی که پیادهسازی شده، عامل تشدید کننده نابرابری بوده است. شرکتهای فناوری که این صنعت را در کنترل دارند، نسبت به سودی که میبرند و در قیاس با شرکتهای غیرفناورانه، میزان اشتغالزایی بسیار اندکی دارند. برای مثال فولکسواگن در سطح جهان نزدیک به 656هزار نیرو را به کار گمارده، در حالی که فیسبوک در دسامبر 2018 تنها 35هزار و 587 پرسنل داشته است. به همین ترتیب، میزان مالیاتی که شرکتهای فناوری میپردازند، به ویژه در مناطقی که بیشترین سود را در آنها کسب میکنند، خندهدار است. برای مثال میزان مالیات بردرآمد آمازون در سال 2018 با درآمد 11 میلیارددلاری قبل از کسر مالیات در آمریکا تقریبا صفر بوده است. تازه این شرکت 129 میلیون دلار هم در همین سال مشوق مالیاتی از دولت فدرال دریافت کرده است.
خودکارسازی 2.0 برای شرکتهایی که آن را به کار میگیرند، قطعا بسیار پرسود خواهد بود؛ اما این دولتها خواهند بود که برای کمی پیشرفت، باید در این مزرعه پربار، به خوشهچینی قناعت کنند.
*جان ناتون (John Naughton) استاد Open University و نویسنده کتاب «از گوتنبرگ تا زاکربرگ: آنچه واقعا باید درباره اینترنت بدانید» است.
مولف : جان ناتون
مرجع : The Guardian