آیتیمن- مقوله جدیدی در باب حواشی فیلترینگ در کشور شکل گرفته است که خود تبدیل به یک اقتصاد شده و طی آن هزینههای زیادی برای برپایی نشستها، دورهمیها و تولید انواع تحقیقات، آمار، اخبار و ... در حال انجام است.
یک نمونه آن سفارش تهیه انواع گزارشهای متعدد و موازی تحقیقاتی، پژوهشی و آماری له یا علیه فیلترینگ در دستگاههای مختلف دولتی، حاکمیتی، امنیتی، مجلس، اندیشکدهها، تشکلهای خصوصی، رسانهها و غیره است. اگرچه برآورد این هزینهکردها نیز به درستی مشخص نیست اما خود شاید هزینههای مضاعفی به کشور و روان مردم تحمیل کند.
در این میان عدهای هم با هدف خودنمایی در حال موجسواری روی جریان فیلترینگ هستند و با انتشار پست در شبکههای اجتماعی، لحظه به لحظه از پشت پرده آخرین تحولات و شنیدهها میگویند و گویی گزارشگر مسابقه فینال جامجهانی فوتبال هستند!
این در حالیست که موجسازیهای پیرامون فیلترینگ به مرور نه تنها کارکرد خود را از دست خواهند داد، بلکه چه بسا به ضد خود نیز تبدیل شده و در رده مباحثی مزمن همچون گرانی، تورم، آلودگی هوا، ترافیک، مشکلات حوزه مسکن، برق، دستمزدها و ... قرار میگیرد که سالهاست کارایی خود را از دست دادهاند و مردم نیز با بیتفاوتی از کنار این اخبار، وعدهها، سخنرانیها، رسانهها و شبکههای اجتماعی گذشته و در دنیای واقعی، درتقلا برای رفع مشکلاتشان هستند.
در واقع دوران گفتاردرمانی، اظهار همدردی، تشکیل کارگروهها و ... گذشته و کامی را شیرین نمیکند. تنها زمانیکه اتفاقی در عمل رخ دهد، مورد درک و پذیرش جامعه خواهد بود. (گواه این موضوع را هم میتوان در افزایش فاصله، کاهش اعتماد و ریزش مستمر مخاطبان رسانهها یافت.)
در این میان شاید برخی حامیان جریانسازیهای پیرامون فیلترینگ، در نقد این دیدگاه، لزوم استفاده و بهرهگیری از فشار افکار عمومی را مطرح کنند.
در پاسخ به این نقد نیز باید مسایل مزمن در کشور را یادآوری کرد و پرسید مگر در خصوص این موارد، مردم خرسند هستند که تا کنون رفع نشدهاند؟!
مخلص کلام اینکه واقعیت آن است که همه میدانند در چه شرایطی هستند و با دستمالی فیلترینگ نه کسی سلبریتی میشود و نه محبوب در افکار عمومی. وانگهی از سمت دیگر ماجرا چه در خصوص فیلترینگ و سایر مشکلات دائمی نیز در تریبونها، رسانهها و شبکههای اجتماعی، صرفا انگشت اتهام به این سو و آن سو میچرخد و شاهد عزل و برخوردی با مسوولان ذیربط نبودهایم.