بله! تیتر این مطلب نادرست است، چون این بازی در نطفه، فیلترشده به دنیا آمده و چیزی برای فیلترینگ باقی نمانده است. در واقع بستر زایش این بازی، تلگرام است که سال 97 با وجود دهها میلیون مشترک، مشمول فیلترینگ شد.
آیتیمن- ظرف چند روز گذشته از پلیس راهور و فتا گرفته تا انبوهی دیگر از نهادها و مقامات هر کدام به روشی مشغول ارایه هشدار و نکوهش این بازی بودهاند.
این یعنی امروز در ایران به جایی رسیدهایم که دنیا سالها قبل رسیده؛ یعنی اطلاعرسانی، افزایش آگاهی عمومی و به طور خلاصه «فرهنگسازی» در نحوه مواجهه با پدیدههای دائمالظهور در فضای مجازی.
البته با یک تفاوت بزرگ، ما در ایران، سالها و بر خلاف عمده کشورهای دنیا، صرفا «فیلترینگ درمانی» و ممنوعیتحداکثری را در مواجهه با پدیدهها تجویز کردهایم. یعنی اول تمام بسترها و ابزارهای پرمخاطب را فیلتر کردهایم و حالا که دیگر کارتی برای بازی در دست متولیان نیست و ابزار فیلترینگ، مقررات و جرمانگاریها به گواه آمار، از حیز انتفاع ساقط شده است، به ناچار رو به فرهنگسازی آوردهایم.
بدیهی است در چنین شرایطی و حسب رویکرد فعلی، میزان پذیرشِ حتی برخی واقعیتها در جامعه به حداقل رسیده و چه بسا تعدادی از کاربران، نه تنها گوش شنوایی ندارند، بلکه حرکت معکوس و برخلاف هشدارها را به مثابه یک مبارزه سیاسی، میدانند!
این که در چند هفته اخیر، لحظه به لحظه شاهد افزایش تعداد اعضای کانالهای پروکسی هستیم و پیام Deleted Account joined Telegram مرتبا ظاهر میشود، پیام خوبی برای متولیان سایبری کشور نیست.
به این ترتیب اکنون گویی جایِ کاربرانی که در گذشته به جز انتقاد، ابزاری در دست نداشته و صرفا ناظر تصمیمات بودند، با متولیانی که اکنون به جز هشدار ابزاری در دست ندارند و حالا آنها ناظر صرف رویدادها هستند، عوض شده است.
لذا مساله این نیست که امروز هیجان یک بازیِ بیهوده، به سرعت و با گستردگی از فیلترینگها گذشته، بلکه مساله اصلی اینجاست که فردا مشخص نیست چه پدیدههای غیرمفید و مخرب دیگری فضای مجازی ایران را تحت سیطره و سلطه قرار دهد.
آن هم در شرایطی که دنیا با انبوهی از پدیدههای نوظهور همچون جعلعمیق، نگرانی از مداخلات سیاسی و اجتماعی سایبری، نسل جدید و پیچیده از حملات هکری و ویروسهای مبتنی بر هوش مصنوعی و ... مواجه است.
رویکرد جهانی اما نشان میدهد، مواجهه با این موضوعات، گذشته از ارتقای توانمندیها در سطوح حکمرانی سایبری، همچنان در گرو اعتمادسازی، همکاریهای ملی، فرهنگسازی و افزایش آگاهی عمومی است و پرسش اینجاست که ما هم در اجرای این راهبرد مهم، موفق خواهیم بود؟