کمیسیون اروپایی، تحقیقات ضد انحصار را روی آمازون کلید زده است. آمازون متهم است که از مقررات ضدانحصار اتحادیه اروپا را در زمینه رقابت در بازارخردهفروشی آنلاین نقض کرده است.
آیتیمن- کمیسیون اروپایی میگوید که آمازون از دسترسی ممتاز خود به دادههای غیر عمومی فروشندگان مستقل که محصولات خود را روی بازارگاه آمازون میفروشند، در جهت نفع کسبوکار خردهفروشی خود و رقابت مستقیم با فروشندگان شخص ثالث استفاده کرده است. کمیسیون اروپایی، تحقیقات دیگری را نیز کلید زده و به بررسی برخورد احتمالی ترجیحی آمازون با محصولات خرده فروشی خود، در برابر سایر فروشندگان بازارگاه (مارکت پلیس) این شرکت که از خدمات تدارکات و تحویل آن استفاده میکنند، میپردازد.
خبر خوب در این خصوص این نیست که اتحادیه اروپا در این زمینه دست به اقدام زده، بلکه این است که این اقدامات را هوشمندانه و هدفمند دنبال میکند. در دو سال گذشته، بسیار درباره لزوم کوچکسازی شرکتهای فناوری صحبت شده و این موضوع، بیش از آنکه به یک سیاست تبدیل شد، به شعار بدل شده است؛ موضوعی که اتحادیه اروپا سعی دارد از آن اجتناب کند.
این اتحادیه، از یک دام دیگر هم جسته است؛ اینکه آمازون را به طور کلی «انحصاری» (مونوپولی) بنامد.
موضوع این است که انحصار در کدام بازار؟
آمازون در ایالات متحده آمریکا حدود 40 درصد از تجارت الکترونیکی را در اختیار دارد که از نظر ترمهای رقابت، نزدیک به تسلط است. اما خود تجارت الکترونیکی، تنها 16 تا 20 درصد بازار خردهفروشی را شامل میشود. بنابراین، آیا آمازون 40 درصد بازار خرده فروشی آنلاین را در اختیار دارد یا 10 درصد از کل بازار خرده فروشی را؟
وکلای آمازون نیز معمولا در این مورد استدلال میکنند که آمازون با غولهای خرده فروشی مانند والمارت، کاستکو، میسیز و سیفوی رقابت میکند، نه فقط با خرده فروشیهای آنلاین. بر این اساس، بازار آمازون، «خرده فروشی» است و سهم بازارش در آمریکا بین 5 تا 10 درصد است.
از سوی دیگر، در مورد نشر کتاب، آمازون قطعا یک بازار انحصاری را در اختیار دارد و بیش از نیمی از تمامی فروش کتاب و شاید سه چهارم از سهم کل فروش کتاب الکترونیکی در آمریکا، در اختیار این شرکت است.
بنابراین رگولاتورها، باید بدانند که اگر میخواهند به دنبال انحصارگر بگردند، ابتدا باید بازار مورد نظر را با دقت انتخاب کنند. و این کاری است که کمیسیون اروپایی به خوبی انجام داده؛ زیرا در بازارگاه آنلاین آمازون، جایی که فروشندگان شخص ثالث کالاهای خود را روی این پلتفرم میفروشند، این شرکت قطعا دارای موقعیت انحصاری است. همچنین بر اساس تحقیق اخیر مجلس نمایندگان آمریکا، آمازون در این بازارگاه از قدرت خود سوءاستفاده میکند. تحقیق اتحادیه اروپا نیز مشخص خواهد کرد که آیا این سوءاستفاده، در اروپا هم اتفاق افتاده است یا نه.
پاسخ معمول به چنین اتهاماتی این است که اگر کسی بخواهد روی بازارگاه آنلاین و فوق کارآمد آمازون تجارت کند، بنابراین باید قواعد آمازون را هم بپذیرد؛ به هر حال کسی که مجبورشان نکرده در این بازارگاه فعالیت کنند (دقیقا همان استدلالی که درباره فروشگاه اپلیکیشن اپل استور هم میشود). این استدلال، اگر چندین بازارگاه مشابه جایگزین وجود داشت، میتوانست درست باشد؛ اما اثر شبکه، موجب وضعیتی شده که بازارگاه برنده، همه بازار را به دست آورده است. در دنیای آنلاین، آمازون یک غول است در حالی که باقی بازارگاههای رقیب، کوتولههایی بیش نیستند. همه گیری کرونا نیز تسلط آمازون را تشدید کرده است. بنابراین واقعا سوءاستفاده این شرکت از انحصار بازارگاهش، موضوع مهمی است و آنچه این وضعیت را بدتر میکند، این است که آمازون هم خودش فروشنده فعال این بازارگاه و هم داور و مرجع قضاوت درباره شکایتهای مرتبط با رفتارهای ضد رقابتی خود است. قاضی و هیات منصفه، همه و همه خود آمازون است.
در عین حال، کوچک سازی آمازون (تقسیم آن به چند شرکت) درمان موثری برای این مشکل نیست. آنچه احتمالا به آن نیاز داریم، قوانینی است که رفتار در بازارگاههای آنلاین را تنظیم و قانونمند کند و برای مثال، در دست داشتن بازارگاه و هم زمان تجارت روی آن را ممنوع کند. البته نمیگوییم که کوچکسازی، در برخی پروندهها و موارد مشخص، نامناسب است. شاید فیسبوک را باید به جداکردن کسبوکارهای اینستاگرام و واتساپ مجبور کرد یا گوگل را واداشت که یوتیوب را مستقل کند. حتی در آن صورت نیز، تاریخ نمونههایی را در خود دارد که نشان میدهد باید در این زمینه احتیاط کرد.
نمونه AT&T را در نظر بگیرید. این شرکت برای دهههای متمادی دارای انحصاری نسبتا کنترل شده و تسلط کامل بر شبکه تلفن آمریکا بود. این انحصار مزایایی داشت، ازجمله اینکه سیستم تلفن آنالوگ آمریکا بسیار خوب بود. اما جنبههای منفی نیز بر آن مترتب بود؛ زیرا AT&T را عملا حاکم بر سرعت رشد نوآوری در فناوری ارتباطات کرده بود و به این شرکت قدرت میداد که جلوی رشد را بگیرد. برای مثال این شرکت ایده packet-switching را به عنوان فناوری زیرساخت اینترنت، در دهه 1960 میلادی رد کرد. از آن بدتر، در اواسط دهه 1930، بعد از اینکه محققی در آزمایشگاه بل، روشی برای ضبط سیگنالهای صدا روی حلقههای سیم مغناطیسی ابداع کرد، وادار شد که تحقیقاتش را متوقف کند؛ زیرا AT&T میترسید که این دستاورد به کسبوکار تلفن آسیب بزند. بنابراین یک فناوری که برای صنعت رایانش دیجیتال اهمیت داشت، بیش از 20 سال در محاق قرار گرفت.
ناگهان، همه خریدار رویای کوچکسازی شدند و در اوایل دهه 1980 شرکت AT&T به 7 شرکت تقسیم شد؛ شرکتهای عملیاتی منطقهای بل که به آنها « baby bells» گفته میشود. حدس بزنید چه اتفاقی افتاد: بعد از این بچه بلها، رشد کردند و بلهای دیگر را بلعیدند و نتیجه اینکه هم اکنون فقط دو شرکت بزرگ داریم؛ AT&T و ورایزون.
بنابراین حتی اگر واتساپ، یوتیوب و اینستاگرام از شرکتهای مادر خود مستقل شوند، اثر شبکهای و تمرکز سرمایهداری، آنها را به نسل جدیدی از غولهای فناوری تبدیل خواهد کرد که 20 سال دیگر، باید به این فکر کنیم که آنها را چگونه باید کنترل کرد.
واقعیت این است که مقرراتگذاری دشوار است و مقررات گذاری متمرکز و هوشمند، از آن دشوارتر. بنابراین شاید راهی که اتحادیه اروپا در پیش گرفته، راه درستی باشد.