بگذارید یک معمای فلسفی طرح کنم: اگر کسی درباره ایلان ماسک حرف نزند، او واقعا وجود دارد؟
آیتیمن- این کارآفرین، همان طور که انسان فانی به اکسیژن نیاز دارد، نیازمند توجه است. اگر نام ماسک 49 ساله چند روز در میان اخبار نباشد، راهی پیدا میکند تا دوباره اسمش را در تیترها جا بدهد؛ حتی اگر از طریق سوار شدن بر موج تلاشهای بینالمللی برای نجات کودکان گیر اتفاده در یک غار باشد؛ یا حتی گذاشتن نام عجیبی مانند
X Æ A-12 روی فرزندش.
حالا آخرین آخرین شیرین کاری میلیاردر کارآفرین پیش چشم ماست: خوک بیونیک.
روز جمعه دو هفته قبل، ماسک در یک رویداد آنلاین که به طور زنده پخش میشد، آخرین پیشرفتهای پروژه نیورالینک را به نمایش گذاشت. ستاره این برنامه، گرترود بود؛ خوکی که در مغزش تراشه نیورالینک کارگذاشته شده است. ماسک وعده داد که به زودی همه ما، مانند گرترود، تراشهای در مغز خود خواهیم داشت که ماسک آن را «فیتبیتی درون جمجمه ما» خواند. برنامه نیورالینک تولید انبوه رابط مغز و رایانه است که امکان کنترل چیزهای مختلف به صورت مستقیم از درون مغز را میدهد و همچنین امکانی است برای درمان افسردگی، آسیبهای نخاعی و اختلالهای عصبی.
این ایده خیلی جذاب به نظر میرسد. هر چند مانند بسیاری از امور که ماسک در آنها دست دارد؛ هرچه عمیقتر شوید، درمییابید که موضوع توخالیتر از این حرفهاست. روزی را به یاد بیاورید که ایلان ماسک وعده انقلاب در سیستم حمل و نقل را داد و بعد مشخص شد که یک تونل بسیار ناکارآمد ابداع کرده است. یا زمانی که وعده تولید و ارایه ونتیلاتور به بیمارستانها را داد؛ اما بیمارستانها گفتند که آنچه به آنها عرضه شده، صرفا دستگاههای کمک تنفسی ارزان قیمت بوده است.
نمایش خوکی ماسک نیز به همان اندازه ناامید کننده بود. سر و صداهای نامفهومی پخش شد تا شاهدی بر ادعای ماسک مبنی بر شلیک نورونهای گرترود باشد؛ اما این چیزی نبود که پیشتر، محققان عصبشناس موفق به انجامش نشده باشند.
ماسک ادعاهای بزرگی درباره ظرفیتهای نیورالینک مطرح میکند؛ اما این ادعاها هیچ داده یا شواهدی را پشتوانه خود ندارند. به همین دلیل هم نشریه تکنولوژی ریویو دانشگاه MIT نتیجه گرفته است که نیورالینک فقط نمایشی از علوم عصبشناختی است.
بله، ممکن است صرفا یک نمایش باشد؛ اما نمایشی با مخاطبانی کاملا مسحور. هرقدر هم که ادعاهای ماسک مضحک باشد، باز هم تودههایی از طرفداران و تمجیدکنندههای او (که نویسنده آنها را Musketeers به معنی تفنگداران نامیده) او را میستایند و ادعاهای او را به جان میخرند. آنها آمادهاند مواد مخدر او را به رگها و تراشهاش را درون مغز خود بکارند. او خودشیفتهای جاه طلب است که ادعاهایش به شستوشوی مغزی میماند.
بیشک برخی از ستایندگان و پرستندگان ماسک مرا به علت شک کردن به خدایشان سرزنش خواهند کرد؛ اما از دید من شک کردن به او، بهتر از این است که تراشهای در مغزم بکارم که درست عمل نمیکند.