محمدمهدی سیدناصری، پژوهشگر حوزه حقوق بینالملل کودکان به مناسبت روز جهانی «مبارزه با کار کودکان» در یادداشتی که در اختیار ایبنا قرار داده، بهصورت اجمالی ولی کاربردی مسئله کودکان کار متاورسی را تشریح کرده است:
آیتیمن- دوازدهم ژوئن برابر با ۲۲ خرداد هر سال روز جهانی «مبارزه با کار کودکان» است. روز جهانی کار از سال ۲۰۰۲ میلادی، بهمنظور افزایشآگاهی و جلوگیری از کار اجباری کودکان، توسط سازمان جهانی کار به روز جهانی «مبارزه با کار کودکان» نامگذاری شد. این روز برای حمایتاجتماعی از کودکان برای پایان دادن به کار آنها نام دارد.
با دسترسی آسان بشر به شبکههای اجتماعی و علیالخصوص حضور روزافزون پدیدههای تکنولوژیک در زندگی انسان، گونه دیگری از کار کودکان به نام «کودک کار مدرن یا فضای مجازی» یا به تازگی، «کار کودکان در متاورس» پدید آمده است؛ کودکانی که تنها از نظر ظاهر با کودک کار سنتی تفاوت دارند و عناصر کارگر و کارفرما و انگیزه کسب درآمد همچنان در آنها دیده میشود.
هرچقدر زمان میگذرد و جلوتر میرویم فناوریهای دیجیتال بیشترخودنمایی کرده و جنبههای زندگی بشری را تحتتأثیر قرار میدهند.تعاملات دیجیتالی به یک عنصر جداییناپذیر از زندگی ما تبدیل شده و تکنولوژیهای جدید روزبهروز در حال دگرگون ساختن سبک زندگی گذشته و خلق مفاهیم جدید هستند. در این بین همهروزه اسامیپروژهها و ایدههای دیجیتالی جدیدی را میشنویم که هر کدام برای خود هدفیمعین مشخص کرده و درصدد جلب توجه افکار عمومیهستند. یکی از این پروژههای جدید و نوظهور که توجهات زیادی را هم به خودش جلب کرده، «پروژه متاورس» است و از همه شاید جالبتر، اصطلاح کودکان کار متاورسی است که جلب توجه میکند.
اصلاً تا امروز به تأثیر متاورس بر زندگی کودکان فکر کردهایم؟ اینپدیده تکنولوژیک میتواند انقلابی در تربیت اجتماعی و رشد کودکان به وجود آورد. استفاده درست از متاورس میتواند راهحل مشکلات زیادی باشد و از طرف دیگر استفاده نادرست از آن هم میتواند مشکلات بسیاربزرگی را ایجاد کند. بهعنوان مثال کار کودکان متاورسی که قصد دارم در این یادداشت بهطور مختصر به آن بپردازم. زمانی که عنوان کودکان کار به ذهنمان خطور میکند، تصویری از دختران و پسران کم سنوسال گلفروش و فالفروشی در چهارراهها یا در مترو مقابل چشمانمان تجسم میشود؛اما اکنون در عصری زندگی میکنیم که تکنولوژی و کاربرد آنها در تمام ابعاد زندگی، جامعه بشری را با تغییرات بیسابقهای مواجه کرده است؛ تا جایی که شاهد نسل کودکان کار دیجیتالی هستیم. با وجود اینسوءاستفاده و بهرهبرداری نامناسب از این تکنولوژیهای مدرن، زمینهنقض کرامت و حقوق انسانی، هنجارهای اجتماعی و ارزشهای اخلاقی را فراهم کرده است و در این میان برخی گروهها از جمله کودکان به عنوان گروههای آسیبپذیر، بیشتر از سایر افراد بشر در معرض نقض حقوق بنیادین و آسیبهای جسمیو روانی قرار دارند.
جهت بررسی موضوع «کودکان کار متاورسی» ابتدا میبایست اصطلاح «اقتصاد گیگ» بهصورت مختصر توضیح داده شود. سبک بسیار جدیدو نوظهوری از اقتصادهای مطرحشده امروزی که عمده مشاغل تعریفشدهدر آن، به صورت نیروهای کارموقت، پروژهای، چندشغلی و انعطافپذیردر کار همزمان با چندین کارفرما است. در این شیوه کاری، شرکتها، مخصوصاً شرکتهایی با مدل حاکمیت سازمانی متاورسی، تمایل دارند به جای استخدام کارمندان تماموقت، پیمانکاران و حتی فریلنسرهایمستقل (فریلنسر فردی است که میتواند در یک لحظه چندین کارفرما داشته باشد) از نیروهای پارهوقت و چندشغله استفاده کنند. «اقتصاد گیگ» به کمک فضای متاورسی نه تنها باعث شکست سبکهای سنتی کار و کارمندی به سبک تماموقت میشود؛ بلکه میتواند سبب ایجاد مزایایجدید برای کارگر و کارفرما شود؛ اما در اینخصوص، نقدهای بسیارجدیای از جمله عدم تمرکز کاری و سازمانی، فقدان مسیری برایپیشرفت شغلی، از دست رفتن سرمایههای انسانی و مسائلی از ایندست به آن وارد است که محل مناقشه و اختلاف میان کارشناسان و صاحبنظران در این حوزه است.
یکی از پدیدههای شوم و پنهان، حوزه کودکان و اقتصاد گیگ است که سبب ایجاد کار کودکان در محیط متاورسی میشود. به عنوان مثال:استفاده از روبلاکس به عنوان یک جریان درآمدی برای کودکان، میتواندبسیار جذاب باشد، اما مشکل اینجاست که ادامه این شیوه، نسلیدیگر از نسل زد (نسل زد یا نسل نت به افرادی گفته میشود که تقریباًبین سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۰ میلادی متولد شدهاند. این نسل از همان ابتدای کودکی وقتی چشمان خود را به روی دنیا گشودند، توانستند پیشرفت اینترنت و سایر ابزارهای هوشمند دنیا را ببینند و اصلاً به همین خاطر به آنها نسل نت (اینترنت) یا بومیان دیجیتال گفته میشود) را ایجاد خواهد کرد که به مراتب هم از لحاظ سواد دیجیتالی و هم سواد عمومیو اجتماعی ضعیفتر خواهند بود که به آنها «نسل آلفا» گفته میشود؛ نسلی که جز زندگی و تعامل با محیطها و دنیاهای مجازی، با هیچ پدیده و احساسات واقعی از دنیای واقعی ارتباطی ندارند و متأسفانه، والدین آنها به جای اینکه به فرزندانشان آموزش دهند تا در یکاقتصاد خلاق شروع به کارآفرینی کنند، به آنها کمک میکنند تا از محیطهای اینگونه (اشاره به درآمد ۲۶ میلیون دلاری یک کودک از بستر یوتیوب در سال ۲۰۲۱ میلادی) کسب درآمد داشته باشند.
همچنین میتوان گفت که آنها هدف سوءاستفاده و حتی استثمارِ گردانندگان اصلی این پلتفرمها خواهند بود و عملاً کودکان کار خیابانهایمتاورسی، ثروتمندان دنیای واقعی هستند؛ چرا که نسبت تقسیم درآمد بین یک گیمر و صاحب پلتفرم بسیار ناعادلانه است. توجه نکردن به اخلاق در فناوری، سبب خلق پلتفرمها و خدماتی از خانواده فناوریهایمبتنی بر هوش مصنوعی شده است که خارج از اراده و کنترل بشر است و در آینده نزدیک و با ادامه این روند، شاهد شکلگیری نظم نوینی از اجتماع بشری خواهیم بود. ترکیب اقتصاد گیگ یا دیجیتالی با دنیاهای متاورسی میتواند بستری جهت شکلگیری مدینه فاسده یادیستوپیا شود (دیستوپیا: یک جامعه یا سکونتگاه خیالی در داستانهای علمیتخیلی است که در آن، ویژگیهای منفی، برتری و چیرگی کامل دارند و زندگی در آن دلخواهِ هیچ انسانی نیست) که البته در تصویرپردازی که برای کودکان از دیستوپیا میکنند، همان تصویرپردازی کودکانه آنها از آرمان شهرهاست و این تصویرپردازی از دنیای آینده بسیار نگرانکننده است که چگونه و به چه قیمتی، رهبران بزرگ فناوری، این را به عنوان یک امر عادی تلقی میکنند؟
آنها در جواب منتقدان چنین بیان داشتهاند که نسلهای جدیدمیبایست با فرهنگ چنین اکوسیستمهایی آشنا شوند و قوانین، قواعد و مدلهای حاکمیتی آنها را بپذیرند. تا به الان ما قواعد و قوانین کافیدرباره اقتصاد دیجیتال نداریم. به نظر میرسد ترکیب دنیاهایمتاورسی و اقتصاد دیجیتال نه تنها قوانینی ندارد؛ بلکه این پتانسیلرا دارد تا منبعی جهت کلاهبرداریهای نوین و تغییر رفتار بشر شود و باعث اعتیاد بیش از حد «نسل آلفا» به حلقه دوپامین دیجیتالی شود.امروزه تکنولوژی کلانروایتِ دنیای همه ما انسانهاست که با پیشرفتهای شگرف در حوزههای نرمافزاری و سختافزاری، زندگیبشری را دچار دگرگونیهای فوقالعاده کرده است. در این فضا که آسیبهای متعددی بهخصوص کودکان را تهدید میکند، موضوع «صیانتاز حقوق کودکان در عصر کوانتوم و محیط دیجیتال»، مسئلهای مهم و درخور توجه است که باید در ابتدا از سوی دولتها حمایت شود. همانطور که ماده ۳۲ کنوانسیون حقوق کودک اشعار میدارد: «کشورهای طرف کنوانسیون، حق کودک جهت حمایت شدن در برابر استثمار اقتصادی و انجام هرگونه کاری را که زیانبار بوده یا توقفی در آموزش وی ایجاد کند یا برای بهداشت جسمی، روحی، معنوی، اخلاقی و پیشرفت اجتماعیکودک مضر باشد به رسمیت میشناسند و از سایر نهادهای دولتی و مدنی و دیگر متولیان امور کودکان نیز حمایت بسیار ویژه انجام شود.»
به طور کلی، میتوان گفت ترویج امنیت دنیای دیجیتال برای کودکان از این مهم ناشی میشود که در عصر تکنولوژی، اینترنت ابزاری مهم است که میتواند در خدمت کمک به کودکان برای دستیابی به حقوق خود از جمله حق بر آموزش و پرورش، حق بر آزادی بیان، آزادی بر تشکل و مشارکت کامل در زندگی اجتماعی، فرهنگی و سیاسی باشد. حالا هر چند که اینپدیده اجتماعی و اقتصادی جدید و نوظهور با سرعت زیادی در حال گسترش است و شاید آینده محتوم همه جوامع به این شکل باشد؛ اما درنهایت این روش مواجهه جامعه و قانون است که در اثرگذاری مثبت و منفی آن تعیینکننده خواهد بود.
اما نباید از نقش نهادهای تصمیمساز در حوزه فرهنگی، والدین و مربیان و معلمان غافل بود؛ زیرا با بالا بردن فرهنگ سواد دیجیتالیمیتوانند از خطرات احتمالی این تکنولوژی نوظهور آگاه باشند و اقدامات لازم را برای ایمن نگه داشتن و حفاظت از کودکان انجام دهند. تکنولوژیبیشتر از آنکه ذاتاً فناورانه باشد، ماهیتی اخلاقی و فرهنگی و انسانیدارد و تکنولوژی به خودی خود مخرب نیست و نحوه استفاده از آن بسیارمهم است. آینده را انسانهایی میسازند که امروز کودکاند. کودکان ما امروز نیاز دارند که خوب زندگی کنند و به حقوقشان برسند و لازم است بشر آگاهانهتر از ابزار تکنولوژی استفاده کند که شفافسازی و فرهنگسازی و آگاه کردن جامعه در این زمینه، در ابتدا بر عهده کارشناسان و متولیان فرهنگی و حقوقی جامعه است.