«آنقدر سطح انتظارمان کم شده که احتمالا دولت بعدی با وعده تحویل کارتهای ملی رای بیاره!»، این طنز تلخی بود که چندی پیش دوستی برایم ارسال کرد.
آیتیمن- انتخاب موضوع کارت هوشمند ملی که در سالهای اخیر به یکی از پروژههای بلاتکلیف و پر ابهام در حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات تبدیل شده است، شاید به شکل تصادفی مورد توجه طنزپرداز قرار گرفته است، اما واقعیتِ ناخوشایند آن است که علیرغم ادعای برخی دستاوردها و پیشرفتها در حوزه فاوا که واکاوی آن موضوع این نوشتار نیست، چند مدتی است که شاهد بزرگنمایی و مانورهای تبلیغاتی، روی موضوعاتی هستیم که تا سالها پیش، اصلا خبر و عملکرد محسوب نمیشد.
شاید بتوان نام این سیاستِ دستاوردسازی و تکنیکِ ضعیف تبلیغاتی را (با اقتباس از ریزگردها)، پخش ریزعملکرد یا ریزدستاوردها در جامعه گذاشت.
اصولا یکی از شاخصها برای تعیین سطح عملکرد و خروجی یک دستگاه، بررسی آرشیو اخبار روابط عمومی و این روزها، توییتها و پستهایی است که در صفحات اجتماعی مدیران و کارکنان آن مجموعه منتشر میشود.
اما از سوی دیگر میگویند وقتی قصد قضاوت در خصوص عملکرد یک فرد یا نهاد را دارید، یک راه آن است که از جایگاه ایشان به دنیا نگاه کنید. لذا در چنین حالتی، چندان هم نمیتوان به این ریزعملکردها ایرادی وارد کرد، چون این تمام داشته و توان آن مدیر، در انجام وظایف و ماموریتهای محوله به اوست.
به قول شیخ اجل، سعدی شیرازی: «خانه از پایبند ویران است، خواجه در بند نقش ایوان است.» به عبارت دیگر طبیعی است فردی که دستاوردی برای عرضه ندارد، برای فعال نشان دادن خود، از هیچ، کوهی بسازد و جارچیهای رسانهای هم از صبح تا شب آن را در گوشه و کنار فضای مجازی روی سر و کله مردم بریزند.
خلاصه آنکه حسب روال موجود، اگر در روزهای آینده اخباری با این مضامین دیدید که «به دستور فلان مقام و در راستای تکریم ارباب رجوع؛ درهای بهمان اداره روغنکاری شد»، یا آنکه «امروز فردی یک سیمکارت خرید!» یا «با همت فلان نهاد؛ برای اهالی یک روستای ویران، دعا شد» تعجب نکنید، حرص نخورید و آن را به حساب تمام داشتهها و تواناییهایی آن مجموعه و مدیرانش بگذارید.
ای کاش وقتی مدیر و مجموعهای دستاوردی برای عرضه ندارند، بدانند که اگر کمتر در رسانهها آفتابی شوند بهتر از آن است که خود را کوچکتر کرده و به عنوان سوژه طنز در اذهان ماندگار شوند.