بنابی مهندس برق دانشگاه شریف است و کارشناسی ارشد در رشته MBA دارد. پیش از ورود به دولت، از مدیران هولدینگ حصین بوده و در راه اندازی محصولاتی چون مایکت و طاقچه نقش داشته است. تیرماه امسال نیز پس از دعوت وزیر ارتباطات از او برای همکاری، از تمامی هشت مجموعه ای که عضو هیات مدیره بوده استعفا داده تا تمام وقت و بدون حرف و حدیث فعالیت دولتی خود را آغاز کند.

دستیار جوان وزیر ارتباطات، غیر از این که با حضورش سن مدیریتی وزارتخانه را پایین می آورد، چه می کند؟
دستیار جوان وزیر و دستیاران جوان سازمان های تابعه چند ماموریت مشخص دارند. نخستین و مهم ترین ماموریت آنها این است که جوانان داخل وزارتخانه را شناسایی کرده و به ارتقای آنها کمک کند. در این راه دستیاران به مدیران ارشد سازمان ها برای انتصابات مدیران مشاوره می دهند.

انتصاب 300 مدیر جوان در وزارتخانه در یک سال گذشته هم تاثیر همین دستیاران جوان است؟
بخش مهمی از آن بله. البته پس از اعلام سیاست جوانگرایی، اکثر سازمان ها خودشان به این سمت رفتند و تنها تعداد محدودی مقاومت داشتند. 

اصولا چرا روی جوانی یک مدیر تاکید دارید؟
در درجه اول بگویم ما تقابل پیر و جوان را قبول نداریم و هرکدام از این دو گروه امتیازاتی دارند. مثلا جوانان تاریخچه مشترکِ تاثیرگذاری با همکاران شان ندارند، این در حالی است که یک نفر بعد از 30 سال کار حتما با همکارانش یک تاریخچه ای داشته و به برخی نزدیک و به برخی دورتر است و این موضوع عملا در کار تاثیر می گذارد. البته تجربه می تواند سبب شود یک سازمان به جای صرف وقت چند ساله برای آزمون و خطای یک تصمیم اشتباه، در یک ساعت جلسه، تصمیم درستی بگیرد و حتما از این تجربه استفاده می شود. اما این موضوع را درنظر بگیریم که معمولا جسارت مدیران جوان بیشتر است و همچنین می توانند در مدت کوتاهی، تعداد بیشتری از ماموریت ها را پیگیری و به سرانجام برسانند. 

ما حواس مان هست که قرار نیست یک جوان کارشناس، یک شبه تبدیل به مدیر کل شود و باید پله پله این مسیر پیشرفت طی شود. اما در سازمان های ایرانی ضرب المثلی هست که می گوید مسیر پیشرفت یک نفر، از بازنشستگی مدیر بالادستی اش می گذارد. نباید دچار این تله بشویم که یک نفر سفت و سخت در جایش نشده باشد و بقیه اجازه رشد پیدا نکنند.

این 300 نفر طبیعتا براثر ایجاد پست سازمانی جدید مدیر نشدند و جانشین 300 نفر دیگر شده اند. آنهایی که صندلی خود را واگذار کردند چه شدند؟
اکثرشان کسانی بودند که در لایه های مختلف در حال بازنشستگی بوده و هستند.

پس دوباره در همان تله افتادیم و با بازنشستگی افراد امکان انتصاب مدیر جوان فراهم شد.
بله ولی نکته این است که قانون بازنشستگی به خوبی رعایت نمی شد و هر کسی راه دررو را پیدا می کرد. مثلا یک نفر بازنشسته بود اما برای این که همچنان مدیر باقی بماند و حقوقش را بگیرد، سازمان قرارداد پیمانکار را کمی بیشتر می کرد و از این طریق حقوق مدیر پرداخت می شد و او هم سر جایش می ماند. یا مثلا یک نفر که قرار بود در مرداد بازنشسته شود، تا فروردین سال بعد می ماند تا پیش از بازنشستگی یک افزایش حقوق دیگر بخورد. مواردی هم وجود دارد که در یکی دو سال آخر کار، فرد را مدیر می کنند تا با حقوق بالاتر بازنشسته شود. فرد هم عملا هیچ کاری انجام نمی داد و بخشی از پوزیشن های مدیریتی، بدون انجام کار مفید اشغال می شد. اکنون لایحه ای در هیات دولت در حال تدوین است که راهکاری برای این افزایش حقوق پیدا شود و پست های مدیریتی این طوری اشغال نشوند. تلاش شد جلو این ناکارامدی ها در وزارتخانه و سازمان های تابعه گرفته شود.

 دیگر وظایف دستیاران جوان چیست؟
یکی دیگر از وظایف دستیاران تعامل با کسب و کارهاست. به جرات می توانم بگویم اولین مسوولی که در جمهوری اسلامی حاضر به تعامل دو طرفه با مردم در شبکه های اجتماعی شد آقای جهرمی است. او انتقادات را می خواند و با توهین ها هم مدارا کرده و جواب می دهد. یک روالی هم در وزارتخانه وجود دارد که هر نامه ای خطاب به وزیر می آید، حتما خوانده شده و به مدیر سازمان مربوطه برای پاسخگویی ارجاع می شود. ما معتقدیم حتی اگر نامه ربطی به ما نداشته باشد، باید حتما پاسخ نامه مردم داده شود. دستیاران جوان هم مسوول پیگیری این موضوع هستند که حتما این پاسخ ارایه شود.

این پاسخگویی کم کم یک سری توقعاتی در لایه کسب و کارها ایجاد کرد. مثلا از ما نظر مشورتی برای سرمایه گذاری در یک بخش می خواستند و یا دنبال سرمایه و وام بودند. نتیجه این شد که در طول سه ماه و 3 هفته ای به طور رسمی و یک ماهی که به طور غیر رسمی نقش دستیار جوان را داشتم، با حدود 200 شرکت ICT جلسه برگزار شد و اتفاقا به نتایج خوبی هم انجامید. مثلا در نتیجه این جلسات یک سری از جوانان بوشهری در تهران آموزش دیدند و در استان شان یک شتاب دهنده راه افتاد و سرمایه گذار هم برای آن پیدا شد. هزینه این کار خوب عملا برای وزارت ارتباطات فقط خرید بلیت هواپیما برای من به عنوان دستیار جوان برای سفر به بوشهر بود.

در حوزه پرسنلی هم مواردی چون ارایه طرحی برای ساماندهی و یکسان سازی پرداختی های غیرحقوقی سازمان های تابعه انجام شد.

با چه ماموریتی به زیرساخت آمدید؟
مدل کاری در شرکت زیرساخت به این ترتیب است که هر کدام از اعضای هیات مدیره، راهبر یک حوزه کلان می شوند. به این ترتیب معاونان بخش های مختلف اگر موضوعی در این حوزه داشته باشند، با راهبر حوزه هماهنگ شده و کار به صورت یکپارچه پیش می رود. بنده هم به عنوان راهبر فناوری اطلاعات، به دنبال توسعه راهکارهای IT و بهینه سازی فرایندها در مجموعه شرکت زیرساخت فعال شده ام.

شما در توییتی گفتید که از سال 96 شرکت زیرساخت هیچ هزینه ای برای تجهیزات فیلترینگ انجام نداده است. اکنون فیلترینگ در کجا انجام می شود؟
بیش از 98 درصد فیلترینگ در لایه اپراتورهاست. آن دو درصد هم مربوط به مراکز نظامی و یکی دو بانک و دانشگاهی می شود که به صورت مستقیم از زیرساخت سرویس اینترنت می گیرند. البته این موارد هم در حال واگذاری به اپراتورهاست چرا که طبق قانون ما نباید در لایه ارایه خدمات با اپراتورها رقابت کنیم.

اما برخی کارشناسان مدعی هستند که برخی موارد فیلترینگ، مثل فیلتر تماس صوتی تلگرام مستقیم در زیرساخت انجام شد.
بله این موضوع را در توییتر خواندم و سوال کردم، چنین چیزی نیست. کار فیلترینگ را خود اپراتورها کاملا انجام می دهند.

انتقال فیلترینگ به اپراتورها از چه زمانی انجام شد؟
از زمانی که خصوصی سازی مخابرات اتفاق افتاد و عملا شرکت زیرساخت از مخابرات جدا شد، فیلترینگ هم به لایه اپراتورها انتقال پیدا کرد.

پس چرا تا سال 96 شرکت زیرساخت بابت تجهیزات فیلترینگ هزینه می کرد؟
صرفا برای کمک به بخش خصوصی بود.

حجم این هزینه ها در شرکت زیرساخت پیش از سال 96 چقدر بود و اکنون اپراتورها چقدر هزینه می کنند؟
درباره میزان هزینه های شرکت زیرساخت پیش از سال 96 اطلاعی ندارم و درباره میزان هزینه کرد اپراتورها، شاید رگولاتوری به خاطر نقش نظارتی اش بداند.

 

ITMen