۰

از «شبکه ملی اطلاعات» که حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم؟!

امیر ناظمی / مولف
تاریخ انتشار
جمعه ۲۴ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۰۸
از «شبکه ملی اطلاعات» که حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم؟!
 
موراکامی در مورد علت نوشتن کتاب‌اش می‌گوید: «من بدون نوشتن درک درستی از امور نخواهم داشت، بنابراین ناگزیرم کلمات را پشت سر هم ردیف کنم. در غیر اینصورت راهی به درون معنا و مفهوم پیدا نخواهم کرد»! من هم به همین دلیل تلاش دارم تا در مورد مفهوم و فلسفه‌ پشت این واژه‌ به ظاهر ساده که البته بیشتر در سخنرانی‌های پرشور سیاسی و نطق‌های غیرفنی به کار می‌رود، بنویسم تا معنا و مفهوم پشت سر آن را پیدا کنم.
 
استقلال مفهوم کلیدی «شبکه ملی اطلاعات»!
نه تنها بر اساس اسنادی که در مراجع رسمی منتشر شده است، بلکه بر اساس آنچه ما در وزارت ارتباطات می‌فهمیم، اصلی‌ترین مفهومی که «شبکه ملی اطلاعات» بر آن تمرکز دارد، یک واژه است: استقلال!

استقلال البته واژه‌ای به اندازه بسیاری از واژه‌های جهان امروز، پیچیده است و تاریخ خود را دارد؛ اما در کوتاه‌ترین تعریف استقلال یعنی «کمترین میزان تاثیرپذیری به تاثیرگذاری در مقایسه با سایرین»! مثلا اگر شما فرض کنید روی کارمند خود تاثیرگذاری ۷ دارید، تا حدی هم از او هم تاثیرپذیری دارید (مثلا ۵). البته اگر فرد دیگری دارای تاثیرگذاری بیش از این روی کارمند شما نیست، احتمالا می‌شود گفت شما تا حدی استقلال مناسبی دارید (حالت اول)؛ در حالی که مثلا اگر شما تاثیرگذاری‌تان ۲ باشد و از آن کارمند تاثیرپذیری ۵ داشته باشید، احتمالا شما استقلال مناسبی ندارید (حالت دوم) حتی ممکن است تاثیرگذاری شما تاثیر ۷ بگذارید و تاثیر ۵ بپذیرید ولی دیگران تاثیر ۱۰ بر آن کارمند داشته باشند، در این وضعیت هم شما استقلال مناسبی ندارید؛ چون کارمند شما مستقل از شما و متاثر از دیگران رفتار می‌کند و در ضمن تاثیر ۵ هم بر شما دارد (حالت سوم)!

در این مثال فرضی چهار نکته کلیدی هست:

• در هر دو، میزان تاثیرپذیری شما ۵ است، اما در حالت اول شما استقلال دارید و و در حالت دوم ندارید. به عبارتی تنها میزان تاثیرپذیری مهم نیست، بلکه نسبت تاثیرگذاری بر تاثیرپذیری است که اهمیت دارد.

• دومین نکته آن است که مهم نیست آن فرد در کجای سلسله‌مراتب ظاهری باشد، می‌تواند زیردست شما باشد ولی به دلیل آنکه نمی‌توانید کسی را جایگزین او کنید، پس به او وابسته هستید!

• اما سومین نکته در این مثال «نسبی بودن» مفهوم استقلال است. استقلال در دنیای امروز، مانند بسیاری دیگر از امور صفر و یک نیست! بلکه عددی است میان صفر و یک، کم یا زیاد است.

• و چهارمین نکته آن است که استقلال فقط تابع رابطه شما با کارمندتان نیست؛ بلکه تابعی از شرایط کلی شبکه ارتباطی در شرکت هم هست و تابع تاثیرگذاری دیگران بر کارمندتان یا شما.

این مثال‌های ۳گانه برای آن بود که بدانیم مفهوم «استقلال» مفهوم پیچیده‌ای است و نیاز به نظریه و دیدگاه مشخص دارد؛ وگرنه با ساده‌انگاری استقلال معادل عدم تاثیرپذیری فرض می‌شود! در ادامه این مفهوم بیشتر توصیف شده است. برای توصیف «شبکه ملی اطلاعات» نیازمند آن خواهیم بود که مفهوم «استقلال» را به درستی بشناسیم.
 
«شبکه ملی اطلاعات»: آنچه نیست مهم‌تر از آن‌چه هست!
اما همیشه مهم‌تر از آن که یک واژه چه معنایی دارد، باید بپردازیم به آن که چه معنایی ندارد. «شبکه ملی اطلاعات» به معنای «جایگزین اینترنت» نیست! وقتی ما در وزارت ارتباطات از «شبکه ملی اطلاعات» سخن می‌گوییم، قطعا در خصوص یک «اینترانت ملی» حرف نمی‌زنیم، در مورد اینکه «شبکه ملی اطلاعات» جایگزین اینترنت شود، حرف نمی‌زنیم! ما در مورد شبکه‌ای با بالاترین حد از استقلال ممکن سخن می‌گوییم که البته حد استقلالش بی‌نهایت نیست! اساسا در دنیای امروز که با ویژگی «پیچیدگی» و «آشوبناکی» شناخته می‌شود و از «اثر پروانه‌ای» در توصیف آن استفاده می‌کنیم، نمی‌شود کاملا بدون تاثیر از دیگران ماند. اگر پذیرفته‌ایم که بال زدن پروانه‌ای در آمریکا می‌تواند منجر به طوفانی در هند می‌شود، پس دیگر استقلال صد در صد معنایی ندارد، بلکه مهم آن است که بیش از آن که تاثیرپذیر باشیم، باید تاثیرگذار باشیم!

به عبارت دیگر «شبکه ملی اطلاعات» مکمل اینترنت است. شبکه‌ای است که در عین حال که تسهیل دسترسی مردم به اینترنت را فراهم می‌آورد، در همان حال تلاش دارد تا از وابستگی به دیگران یا یک بازیگر خاص به دور باشد. اینترنت بیش از هر مفهومی یادآور جامعه‌ای شبکه‌ای است که در آن بازیگران مختلف و ذی‌نفعان متفاوت به صورت شبکه‌ای و به دور از تسلط یک یا چند بازیگر می‌توانند در منافع و ساخت آن مشارکت بورزند. به این معنا «شبکه ملی اطلاعات» پرهیز از اقدامات یک‌سویه‌ یک بازیگر علیه سایر بازیگران است؛ این که یک بازیگر مالکیت و تسلط را بر کل شبکه اعمال نماید. به این معنا «شبکه ملی اطلاعات» مکمل اینترنت است، برای آن که هیچ بازیگری نتواند استقلال ارتباطات کلیدی را به خطر بیندازد.

همچنین منظور از «شبکه ملی اطلاعات»، شبکه‌ای با قابلیت الزام به ورود از طریق «احراز هویت» (Authentication) هم نیست. یعنی شبکه‌ای هم نیست که بخواهیم تک تک افراد برای ورود به آن ملزم به احراز هویت باشند! برخی ممکن است رویای آن را داشته باشند که در دنیای مجازی هویت تک تک کاربران مشخص و احرازشده باشد! اما برای ما چنین رویایی نیست و آن را خلاف دسترسی عمومی می‌دانیم، هرچند، مانند بسیاری از کشورها، برای بهره‌گیری از خدمات دولت الکترونیک یا برای مبادلاتی که مبتنی یا منجر به تراکنش‌های مالی می‌شود، این اصل را جدی می‌دانیم که فرد باید احراز هویت شده باشد؛ اما برای رفتارهای دیگر احراز هویت تابع توافق کاربر و ارائه‌دهنده‌ آن خدمت خواهد
بود.

پس وقتی از «شبکه ملی اطلاعات» حرف می‌زنیم، حداقل در مورد «اینترانت ملی» و «شبکه‌ای با الزام احراز هویت» سخن نمی‌گوییم! اما اینکه در خصوص چه حرف می‌زنیم، لازم است تا در خصوص استقلال در ادامه بیشتر صحبت شود.
 
مفهوم استقلال
ما نسل عادت کرده به جشن‌های خودکفایی بودیم؛ از خودکفایی گندم تا پیکان! برای ما بدیهی بود که برای حفظ استقلال باید از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را تولید کنیم. ما خیلی خواندیم یا خیلی تجربه‌های سختی داشتیم تا فهمیدیم خودکفایی در همه‌ امور امکان‌پذیر نیست. با خودکفایی خداحافظی کردیم، هم آن‌ها که مطالعه می‌کردند و هم آنان که شعار می‌دادند؛ چون پی بردیم که نمی‌شود! اما همچنان این ایمان وجود داشت که راه حل خوبی است! به همین دلیل در همه‌ حوزه‌ها شروع شد به تهیه فهرستی از کالاهای استراتژیکی که فکر می‌کردیم باید در آن‌ها خودکفا شویم. گندم در این فهرست بود، به اسم امنیت غذایی یا بنزین و خودرو بخاطر سهم اشتغال بالا. ما از ترس تحریم، از ترس کابوس جنگ با عراق، ما به هزار دلیل دنبال استقلال از طریق خودکفایی بودیم. از دید ما که بزرگ‌شده در این دوره‌ها بودیم، استقلال یک معنا داشت: «کمترین میزان تاثیرپذیری از دیگران»؛ یعنی هرچقدر کسی نتواند بر تصمیمات من اثر بگذارد من مستقل‌تر هستم.

اما با پیچیده‌تر شدن جهان، مدل‌سازی‌های مرتبط با استقلال، خصوصا در تحلیل‌های شبکه‌ای، فهمیدیم استقلال تابعی است از «میزان تاثیرگذاری و تاثیرپذیری در مقایسه با سایر اعضاء شبکه». در این تعریف اگر من کشوری باشم که نمی‌تواند بر دیگران تاثیری داشته باشد، حالا هر چقدر هم که تاثیری نپذیرد، آن کشور مستقل نیست بلکه تنها کشوری منزوی خواهد بود! که البته قدرت هم ندارد!

به این ترتیب بازیگری که در یک سیستم «استقلال» دارد، بازیگری است که باید تاثیرگذار باشد، وگرنه هر چقدر هم تاثیرپذیری‌اش را از سایرین کم کند، مستقل نمی‌شود. واقعیت آن است که بازیگر مستقل یا دارای قدرت، قابل حذف شدن از سیستم نیست. کشورهایی که هم‌زمان با افزایش تاثیری‌پذیری، میزان تاثیرگذاری‌شان را بیشتر افزایش می‌دهند، فرصت استقلال بیشتری می‌یابند.

اما دومین عامل تعریف استقلال باز می‌گردد به رابطه میان سایر اعضاء شبکه. در یک شبکه هر گونه تمرکز تاثیرگذاری برای یک بازیگر به معنای کاهش قدرت سایر بازیگران است. به عبارت دیگر توزیع وابستگی به تعداد زیادی بازیگر (به جای یک بازیگر خاص) به افزایش استقلال و همچنین کل بازیگران دیگر کمک می‌کند.

به این ترتیب مفهوم استقلال دارای ۳ ویژگی اصلی است:

• افزایش تاثیرگذاری به جای کاهش تاثیرپذیری

• افزایش هم‌زمان تاثیرگذاری و تاثیرپذیری از سایر بازیگران به شرط آن که تاثیرگذاری بیش از تاثیرپذیری رشد نماید.

• توزیع تاثیرپذیری‌ها میان بازیگران مختلف

همین مفهوم از استقلال در حوزه تجارت جهانی به معنای زیر خواهد بود:

• افزایش تاثیرگذاری: کشوری از لحاظ تجاری دارای استقلال بیشتری است که میزان صادرات خود را افزایش دهد و نه کاهش واردات خود را! به عبارت دیگر خودکفایی (به معنای کاهش واردات) منجر به استقلال نخواهد شد، بلکه باید صادرات خود را رشد دهیم.

• تحکیم و تثبیت در شبکه (تبادلات بالای جهانی): کشوری از لحاظ تجاری دارای استقلال بیشتری است که هم میزان واردات زیاد و هم صادرات زیاد داشته باشد؛ ولی هم‌زمان نیز تفاوت این دو (تراز تجاری) نیز بالا باشد. به عنوان مثال کشوری مانند آلمان میزان واردت‌اش حدود ۱۱۰۰ میلیارد دلار است، در حالی که واردات کشوری مانند ایران در حدود ۵۰ میلیارد دلار است. آیا به معنای آن است که ایران استقلال بیشتری دارد؟ به نظر می‌رسد کاهش واردات راهبرد درستی برای افزایش استقلال نیست. آلمان در برابر این واردات در حدود ۱۴۰۰ میلیارد دلار صادرات دارد و ایران در حدود ۵۳ میلیارد دلار. پس افزایش واردات، افزایش صادرات و افزایش تراز (تفاضل این دو) باید به صورت هم‌زمان اتفاق بیفتد.

• توزیع‌یافتگی تاثیرپذیری: کشوری از لحاظ تجاری دارای استقلال بیشتری است که تاثیرپذیری‌هایش (چه مستقیم و چه غیرمستقیم) توزیع‌یافته باشد. به عبارت دیگر سهم هر کشور در واردات‌اش محدود باشد. به عنوان مثال در حوزه امنیت انرژی چین کشوری با منابع محدود انرژی و تقاضای بالا (به دلایل صنایع‌اش) است. این کشورِ واردکننده‌ نفت برای آن که استقلال انرژی خود را افزایش دهد، نمی‌تواند بر منابع داخلی‌اش تمرکز کند. به همین دلیل دو راهبرد اصلی را مد نظر قرار داد: اول آن که میزان واردات نفت خود را به شدت توزیع کرده است. گرچه این راهبرد هزینه‌هایی نیز بر او وارد می‌کرد، اما ترجیح داد تا وابستگی خود را به یک کشور خاص از بین ببرد. این راهبرد باعث شد تا در تلاطم‌های مختلف جهانی بتوان پایداری و تاب‌آوری مناسب خود را حفظ کند. دومین راهبرد این کشور تعریف «وابستگی متقابل» بود. به عنوان مثال هم‌زمان با واردات نفت از عربستان، این کشور را تشویق کرد تا واحدهای پتروشیمایی در چین تاسیس کند. به عبارت به جای شکل‌گیری یک وابستگی یک‌طرفه تلاش کرد تا یک وابستگی دوسویه را میان خود و عربستان ایجاد نماید؛ تا به همان اندازه‌ای که به عربستان وابستگی دارد، عربستان نیز به او وابستگی داشته باشد.

مجموع این ۳ ویژگی که ذکر شد بسیاری از مفاهیم را مشخص می‌کند؛ اما یکی از نتایج ترکیب این ۳ ویژگی در این گزاره است:

کشوری که ۱۰۰ میلیارد دلار واردات دارد و ۱۰۰ میلیارد صادرات؛ خیلی قوی‌تر از کشوری است که نه وارداتی دارد و نه صادراتی! کشور اول را نمی‌شود از جهان حذف کرد و دومی را می‌شود! یا هر کشوری می‌تواند
به سادگی در معادلات جهانی نادیده گرفته شود، اگر تاثیرگذاری‌اش هم به اندازه‌ تاثیر‌پذیری‌اش ناچیز باشد! به عبارت دیگر با فرض اینکه نمی‌شود همه چیز را داخلی با قیمت پایین و کیفیت جهانی تولید کرد، پس باید کاری کرد که هیچ کشور یا شرکتی نتواند شما را حذف کند! به عبارتی منفعت‌اش در بودن شما باشد و نه حذف شما؛ هر چند شما را و عقاید شما را و رفتار شما را نپسندد.
 
راهبردهای افزایش استقلال
راهبردهای افزایش استقلال از ۳ ویژگی مربوط به مفهوم استقلال برمی‌آید. هر ۳ راهبرد فوق مبتنی بر این واقعیت است که در دنیای شبکه‌ای شده و پیچیده امروز، وابسته بودن امری طبیعی است و هیچ بازیگری نیست که بتواند کاملا مستقل از دیگر بازیگران شبکه باشد. در دنیایی که از مزیت رقابتی سخن می‌گوییم یعنی هر بازیگری نسبت به سایر بازیگران به واسطه مقیاس بزرگ تولیدی‌اش یا به واسطه پیشرو بودن فناوری‌اش دارای مزیتی‌هایی می‌شود، که او را در بازار جهانی متمایز می‌کنید. از سوی دیگر طبیعی است که هیچ بازیگری نیز توان آن‌را که در همه زمینه‌ها سرمایه‌گذاری کند را ندارد. ترکیب این دو واقعیت طبیعی آن است که صفر کردن «تاثیرپذیری از خارج» برای هیچ بازیگری امکان‌پذیر نیست. در چنین وضعیتی پرسش آن است که «چگونه استقلال را بیشینه کنیم؟»

برای بیشینه کردن استقلال، کافی است تا تاثیرگذاری را به بیش از تاثیرپذیری افزایش دهیم، مقدار مطلق تاثیرگذاری و تاثیرپذیری را نیز افزایش داده و نهایتا تنها از یک بازیگر تاثیرپذیر نباشیم.
این ۳ راهبرد در حوزه فناوری اطلاعات بیش از هر موضوع دیگری در «شبکه ملی اطلاعات» و راهبردهای اجرایی آن معنادار خواهد بود. به این ترتیب کلیدی‌ترین راهبردهای مربوط به «شبکه ملی اطلاعات» و مفاهیم مرتبط با آن در ادامه بیان شده است. پیش از آن لازم است تا شبکه‌ی زیرساخت ارتباطی در یک کشور را در دو موقعیت در نظر بگیرید: موقعیت الف) به عنوان بخشی از یک شبکه زیرساخت ارتباطاتی جهانی و ب) شبکه‌های اختصاصی و کاملا ملی که در خصوص زیرساخت‌های حیاتی و امنیتی در یک کشور وجود دارد.

در موقعیت (ب) شبکه‌ای کاملا مستقل از لحاظ فیزیکی است که کارکردهای خود را دارد؛ مثل شبکه انرژی یا ارتباطات نظامی که بدون اتصال به شبکه‌های جهانی، دارای کارکردهایی کاملا ملی است و به واسطه افزایش امنیت و ایمنی، ترجیح داده شده است تا در یک نقطه (گذرگاه) یا حتی هیچ نقطه‌ای به شبکه‌های جهانی متصل نشوند. در این موقعیت استقلال از طریق عدم ارتباط شکل گرفته است. اما در موقعیت (الف) که بخشی از شبکه جهانی است، چگونه استقلال امکان‌پذیر خواهد شد؟ «شبکه ملی اطلاعات» از این منظر نیز معنادار است. به عبارت دیگر «شبکه ملی اطلاعات» به معنای شبکه‌ای است که اتفاقا در نقاط نسبتا متعددی به شبکه جهانی متصل است ولی هم‌زمان تلاش می‌شود تا استقلال آن نیز بیشینه شود. راهبردهای زیر بر اساس همین پیش‌فرض است، وگرنه اگر قرار باشد تا یک شبکه داخلی راه‌اندازی شود، که نیاز به راهبرد و نظریه نیست! کافی است اتصال به دنیا را قطع کرد.

به منظور شناختن راهبردهای کلیدی «شبکه ملی اطلاعات» باید در دو وضعیت تشریح شده راه‌حل‌های گوناگونی را به کار گرفت.

راهبرد کلیدی در حالت (الف) عبارت است از ایجاد شبکه‌های امن در حوزه‌های حیاتی با ارتباط صفر به شبکه اینترنت به منظور تبادل اطلاعات و کنترل بر زیرساخت‌های کلیدی مانند زیرساخت انرژی یا انتظامی. در این شبکه‌های اختصاصی لازم است تا از تجهیزاتی استفاده شود که کمترین میزان ریسک دسترسی غیرمجاز را ایجاد می‌کند. مخاطب مستقیم این زیرساخت مستقل فیزیکی مردم نیستند، بلکه زیرساخت‌های کلیدی و دستگاه‌های اجرایی، اداری و دولتی هستند.

اما راهبردهای کلیدی ۳گانه «شبکه ملی اطلاعات» در حالت (ب) بر اساس مفهوم استقلال که پیش‌تر در مورد آن سخن گفته شد، به این ترتیب خواهند بود:

• افزایش تاثیرگذاری: استقلال زمانی امکان‌پذیر است که میزان داده تبادل‌شده در داخل شبکه به صورت طبیعی (و نه با مداخله و محدودسازی دسترسی کاربران) بیش از حجم داده‌ای باشد که از خارج از کشور فراخوانی می‌شود. به عبارت دیگر اصلی‌ترین ویژگی آن است که حجم عمده‌ای از داده‌هایی که شهروندان کشور استفاده می‌کنند در داخل میزبانی شده باشد. افزایش تاثیرگذاری از طریق شاخص کلیدی «حجم ترافیک داخلی به حجم ترافیک بین‌الملل» قابل سنجش است. در برخی از کشورها مانند کره‌جنوبی بیش از ۸۰ درصد از ترافیک مصرفی کاربران، ترافیک داخلی است. این استقلال هم دارای منافع اقتصادی (به واسطه تفاوت هزینه ترافیک بین‌المللی و داخلی) و هم رضایت کاربران (به دلیل کیفیت ارتباطی معمولامناسب‌تر داخلی) است.

• تحکیم و تثبیت در شبکه (تبادلات بالای جهانی): نکته مهم آن است که «کاهش ورود داده به کشور و کاهش نیاز کاربران به ترافیک بین‌المللی (کاهش سهم ترافیک بین‌الملل) منجر به افزایش استقلال نخواهد شد، مگر آن‌که همزمان حجم داده خروجی نیز افزایش یابد». به عبارت دیگر میزان ترافیک خارج شده از کشور نیز باید مساوی یا بیشتر از ترافیک وارد شده باشد. به این معنا لازم است تا خدماتی جهانی عرضه شود، که میزبانی آن داده‌ها در داخل کشور قرار دارد یا حتی سرویس‌هایی که توسط شهروندان یک کشور مورد استفاده قرار می‌گیرد، در داخل کشور میزبانی شود. افزایش تحکیم و تثبیت در شبکه جهانی از طریق ترکیب دو شاخص کلیدی «حجم ترافیک خارجی به حجم ترافیک ورودی» و «کل حجم ترافیک بین‌الملل تبادل‌شده» قابل سنجش است. هر چه هر دو هم‌زمان رشد پیدا کنند، میزان استقلال افزایش خواهد یافت.

توزیع‌یافتگی تاثیرپذیری: تنوع گذرگاه‌های ورودی، تسهیم حجم ترافیک بین‌المللی و همچنین عدم وابستگی به سرویس‌ها و خدمات خاص یک شرکت یا کشور، سومین جنبه از افزایش استقلال است. وابستگی به یک شرکت (به عنوان مثال استفاده گسترده از سرویس نقشه گوگل را در نظر بگیرید)، میزان تاثیرپذیری کشور را از سیاست‌های این شرکت به شدت افزایش می‌دهد. بر این اساس هرگونه تغییر در سیاست‌های این شرکت می‌تواند دارای پیامدهای گسترده ملی شود. به همین دلیل افزایش استقلال بیش از هر عاملی به معنای ایجاد یک توزیع‌یافتگی مناسب در استفاده از ارائه‌دهندگان خدمات اینترنتی، سرویس‌ها و خدمات پایه‌ای است. تنوع گذرگاه‌های ورودی به شبکه جهانی در سال‌های اخیر مبتنی بر همین دیدگاه بوده است. اما به نظر می‌رسد در حوزه‌ خدمات نیز نیازمند این تنوع‌سازی هستیم. خدمات پایه‌ای ۵گانه‌ای در کمینه‌ترین وضعیت قابل تصور است: ۱)نقشه، ۲)ایمیل، ۳)موتور جستجو و هوش مصنوعی، ۴)خدمات ابری و ۵)پیام‌رسان‌ها و شبکه‌های اجتماعی. هر کسب‌وکاری کم یا زیاد به یک یا چند خدمت پایه وابسته است. وابستگی کسب وکارها به این خدمات پایه در هر صورت وجود دارد و واقعیت آن است که نمی‌توان این وابستگی را به صفر رساند. راهبرد مناسب این است که سهم استفاده به این خدمات پایه تا حد ممکن توزیع‌یافته شود. به عبارت دیگر کل وابستگی به یک سرویس جهانی نباشد و تنوع در استفاده، وضعیت را تاب‌آورتر سازد. این وابستگی در سطح زیرساختی نیز وجود دارد و هر گونه سیاستی که وابستگی به یک ‌تجهیزات را زیاد کندَ، در حقیقت استقلال را کاهش داده است. شاخص‌های سنجش تمرکز (مانند هرفیندال) در خصوص ارائه‌دهندگان خدمات اینترنتی، هر سرویس پایه و نهایتا تجهیزات مورد استفاده در شبکه، شاخص‌های کلیدی سنجش استقلال خواهد بود. همچنین لازم است اشاره شود که این خدمات پایه بر اساس فناوری روز تغییر می‌یابد، شاید دور نباشد روزی که خدمت زنجیره بلوکی (بلاک‌چین) نیز به آن‌ها افزوده شود.
 
لایه‌ای بودن شبکه ملی اطلاعات
«شبکه ملی اطلاعات» بر اساس تعریف افزایش استقلال شبکه، حداقل در ۳ لایه قابل تعریف است:

• زیرساختی: در این لایه از شبکه لازم است تا به صورت زیرساختی، میزان استقلال بیشینه شود. به این ترتیب باید زمینه‌های لازم برای تحقق هر سه دسته راهبردهای فوق افزایش یابد. زمینه‌سازی برای ایجاد مراکز داده به منظور میزبانی داده‌های داخلی، افزایش سطح دسترسی عمومی به شبکه، افزایش تاب‌آوری شبکه از طریق ایجاد رینگ در اتصالات داخل شبکه و ... در این لایه قرار دارند. همچنین طرح‌هایی با جهت‌گیری تبدیل کشور به قطب داده یا گذرگاه ترانزیت داده در منطقه می‌تواند ویژگی نخست استقلال یعنی «افزایش تاثیرگذاری» را نیز تقویت کند.

• خدمات و کسب‌وکارها: در لایه دوم و به فرض وجود زیرساخت مناسب، لازم است تا کسب‌وکارها و خدماتی روی این شبکه عرضه شده و توسط کاربرانی مورد استفاده قرار گیرد. به این ترتیب تقویت کسب‌وکارهای داخلی که در سال‌های آینده و با رشد اینترنت چیزها (IOT) اصلی‌ترین گردآورنده و کنترل‌کنندگان داده‌ها (Data Controller) خواهند بود، بخش عمده‌ای از «شبکه ملی اطلاعات» خواهند بود. این کسب‌وکارها نه تنها میزان استقلال خدمت‌رسانی به شهروندان را افزایش می‌دهند، بلکه می‌توانند با حضور در بازارهای جهانی و منطقه‌ای به اصلی‌ترین منبع تاثیرگذاری یا صادرات داده نیز تبدیل شوند.

• محتوا: سومین لایه از استقلال، میزان محتوای بومی و داخلی مورد استفاده است. ایالات متحده آمریکا نه تنها در سطح زیرساختی میزبانی گسترده‌ای را پذیرا شده است، و در سطح کسب‌وکار نیز شرکت‌هایی از جنس VOD مانند نتفلیکس یا از جنس UGC مانند یوتیوب یا از جنس AOD مانند اسپاتیفای را توسعه داده است، بلکه در سطح محتوا نیز بخش عمده‌ای از بازار فیلم، موسیقی و سرگرمی را در اختیار دارد. رسیدن به استقلال به سطح سوم نیز در کنار دو سطح دیگر نیاز دارد. محتوای دیجیتال که در ساده‌ترین حالت دیجیتالی‌کردن محتوای موجود و گذاشتن بر روی وب است، سومین لایه از «شبکه ملی اطلاعات» است. نسبت استفاده از محتوای بومی به محتوای جهانی معیاری برای سنجش میزان استقلال محتوایی است. هرچند مجدد باید تکرار شود که استفاده از محتوای جهانی اصل بدیهی دنیای امروز است و تنها باید اولا سهم محتوای داخلی را افزایش داد و ثانیا محتوا جهانی دارای تنوع باشد.
 
سخن پایانی
«شبکه ملی اطلاعات» به معنای افزایش استقلال در فضای مجازی در تمامی لایه‌ها است؛ استقلالی که به معنای «انزوا» نیست، بلکه در یک فضای فازی و خاکستری، هم نسبی است و هم آنکه برآیند وضعیت شبکه نیز هست. اگر در روزگار مولوی واژگان مختلف عنب، اوزوم و انگور برای یک منظور به کار برده می‌شد؛ دنیای امروز مشکل از نوعی دیگر است! مشکلی که برای مفاهیم مختلف واژگان یکسان به کار می‌بریم! چند روز پیش یکی از مدیران شرکت‌های خدمات ابری توییتی نوشت با این مضمون که فردی برای خرید ابرِ تشک خود با آنان تماس گرفته بود. گویی این بار واژه «ابر» یکسان است ولی یکی «تشک ابری» و دیگری «رایانش ابری» و آن دیگری «آسمان ابری» را مد نظر دارد. «شبکه ملی اطلاعات» واژه‌ای یکسان شده است برای منظورهای مختلفی که اغلب هم نه نگارش می‌شوند و نه حتی تشریح!

این یادداشت توصیفی بود از آن‌چه ما در «سازمان فناوری اطلاعات» از «شبکه ملی اطلاعات» می‌فهمیم، به زبان ساده، که لاجرم طولانی است.
امیر ناظمی، معاون وزیر ارتباطات و رییس سازمان فناوری اطلاعات ایران است

 
 
مولف : امیر ناظمی
کد مطلب : ۲۷۲۱۹۹
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما