آخرین اخبار
facebook Telegram RSS ارسال به دوستان نسخه چاپی
کد خبر : 79298
تاریخ انتشار : 3 مرداد 1394 13:25
تعداد بازدید : 4299

نگاهی به دنیای سیاست در رسانه‌های اجتماعی

ورود به عصر دیپلماسی توییتری

شبنم کهن چی- سیاست ایران وارد مرحله جدیدی شده است. ورود به این مرحله که به پشتوانه حسن روحانی، رییس دولت یازدهم کلید خورده، روابط بین المللی، داخلی و عملکرد بخش بزرگی از جامعه را تغییر داده است. با حرکت دولت به سمت رسانه های اجتماعی، منبع کسب اخبار ایرانی ها، شیوه واکنش نشان دادن به رویدادها، تصمیمات و عملکرد دولتمردان، میزان مشارکت مردم، نحوه برقراری ارتباط دولت با مردم، مردم با دولت و مقامات ایرانی با مقامات دولتی دیگر کشورها دگرگون شده است. امروز دولت ابزاری در اختیار دارد تا با شفاف سازی یا در پیش گرفتن سیاستی خاص، ملت را با خود همراه کند. از سوی دیگر ملت هم فرصتی در اختیار دارد تا صدای خود را بی واسطه به گوش دولت برساند؛ بدون آنکه نگران سانسور شدن در صدا و سیما، یا حذف بخشی از آنچه می گویند در روزنامه ها باشد، بدون آنکه نماینده مجلس را واسط کنند، یا به مقامات مسوول نامه هایی بنویسند که از خوانده شدنش اطمینان نداشته باشند. طی دو سال گذشته توییتر، نقش مهمی در دگرگونی اطلاع رسانی، مشارکت و برقرار ارتباط مردم و دولت بازی کرده است؛ انتشار اخبار بدون واسطه قرار دادن رسانه های جمعی سنتی (رادیو، تلویزیون و روزنامه) از سوی دولتمردان، هشتگ ها، کمپین ها، اعتراضات، تقدیرها، انتقادها، جدل ها و پیشنهادها در توییتر گواه این امر است. در این میان آنچه بیش از همه برایمان تازه است، دگرگونی دیپلماسی است. امروز در صحنه سیاست، عنوان جدیدی خلق شده: دیپلماسی توییتری.

خداحافظ انزوا

رسانه های اجتماعی به انزوای ما پایان داد؛ انزوای اطلاعات، انزوای مردم و انزوای دولت. در حالی که مردم و دولت در سال های 88 تا 92 هر کدام در دو سوی بزرگ ترین و جنجالی ترین شکاف بعد از انقلاب ایستاده بودند و صدای یکدیگر را نمی شنیدند، حسن روحانی تلاش کرد صدای خود را از طریق رسانه های اجتماعی به گوش مردم برساند. توییتر، همان رسانه ای است که 4 سال تنها راه برای رساندن صدای اعتراضات و درخواست های مردم بود اما از سوی دولت وقت نه به عنوان ابزاری برای مطلع شدن از آنچه مردم می خواهند و می گویند بلکه به عنوان ابزار فتنه گری شناخته شده بود. بر اساس همین نگاه بود که بخشی از جامعه جوان حس کرد از سوی دولت وقت، طرد شده است. این احساس فرزندخوانده بودن در کنار مشکلات اقتصادی و اجتماعی که صدر آنها تورم و بیکاری بود، بر شکاف بین مردم و دولت در حالی دامن می زد که خواسته مردم چیزی به جز همراه و مددکار بودن دولت نبود. سیاست دولت حسن روحانی در نحوه اطلاع رسانی و برقراری ارتباط با مردم در کنار بهبود سیاست و روابط خارجی در کوتاه ترین زمان توانست شکاف را از میان بردارد. با از میان برداشته شدن این شکاف، مردم هم از انزوا خارج شدند، گردش اطلاعات بیشتر شد و دولت در کنار مردم دیده شد.

وقتی تابو شکست

دولت یازدهم در کنار جامعه کاربران ایرانی شروع به استفاده از رسانه های اجتماعی کرد که توییتر به دلیل کارایی اش در صدر آنها قرار گرفت. حسن روحانی و در کنار او برخی از وزرایش روی تفکرات نادرست پیشین پا گذاشتند (فیلترینگ) و در عوض جدل با کسانی که هیاهوی استفاده دولتمردان از شبکه های اجتماعی فیلتر شده را به راه انداخته بودند با استفاده مناسب از این شبکه ها، نه تنها سیاست را تغییر دادند بلکه چهره ایران و دولت را نیز در داخل و خارج از ایران عوض کردند.

پرچمداران

پرچمداران به نمایش گذاشتن قدرت رسانه های اجتماعی، مردم هستند. نه تنها در ایران بلکه در بسیاری از کشورها استفاده مردم از رسانه های اجتماعی بود که به دولت ها نشان داد این رسانه ها، ابزار قدرتمندی هستند که می توان از آنها در هر مسیری بهره گرفت؛ پیشرفت و محبوبیت یا سرنگونی و جنگ. بهار عربی، نمونه ای از به رخ کشیدن این قدرت است که در تاریخ جهان ثبت شد. 
پیش از آنکه دولت ها به تغییراتی که منشا آن فناوری های نوین ارتباطی است تن بدهند، این مردم بودند که در بسیاری از کشورها با پذیرش تغییرات دنیای جدید، پا در مسیر نویی گذاشتند تا بتوانند زندگی خود را متحول کنند. این تحول از دنیای ارتباطات و امور ساده ای مانند گپ زدن ها و یافتن دوستان قدیمی و نو آغاز شد و به سرعت با در برگرفتن مسایل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی گسترش یافت. در ایران هم مانند بسیاری از کشورهای دیگر، دولت پیرو راه
مردم شد. 
بعد از جریانات سال 88 و نقشی که رسانه های اجتماعی در اطلاع رسانی و نشر انتقادات و اعتراضات مردم داشت، دولت دهم این ابزار را به عنوان ابزار شیطانی شناخت. اما که دولت یازدهم از قدرت همان ابزاری که مردم برای نشان دادن نارضایتی خود استفاده می کردند بهره برد تا نه تنها ملت ایران را با خود همراه کند بلکه چهره دیگری از ایران در سطح بین المللی به نمایش بگذارد. 
 دولتی که لباس عوض کرد

حسن روحانی، مردی است که از رسانه های اجتماعی در تبلیغات انتخاباتی خود استفاده کرد. در کنار او کاندیداهای دیگری هم بودند که از این ابزار بهره بردند اما این حسن روحانی بود که رای اکثریت مردم را به دست آورد. در اولین مصاحبه ها و نشست ها، رییس جمهور بر گردش آزاد اطلاعات تاکید و اعلام کرد برای تحققش تلاش می کند. سپس خودش، وزرا و معاونانش آرام آرام استفاده از شبکه های اجتماعی را برای ارتباط شفاف و مستقیم با مردم آغاز کردند. این حرکت از سوی بسیاری از مسوولان دولتی و غیر دولتی مورد انتقاد قرار گرفت و کمیت و کیفیتش تغییر کرد. برخی وزرا، معاونان و مسوولان دولت فعالیت خود را در شبکه های اجتماعی متوقف کردند اما برخی دیگر بدون هیاهو و جدل بر کیفیت حضور خود در این شبکه ها افزودند. محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه یکی از همین افراد بود که امروز موفق ترین دولتمرد ایرانی در شبکه های اجتماعی شناخته می شود. فعالیت رهبر انقلاب در شبکه های اجتماعی نیز اخیرا مورد توجه قرار گرفته است در حالی که رهبری پیش از دولت یازدهم نیز در شبکه های اجتماعی حضور داشت. 
این پافشاری و هوشمندی، فاز جدیدی از سیاست بود که در کنار بهره بردن از رسانه های اجتماعی توانست ایران، مردم، دولت و اطلاعات را از انزوا خارج کند. محور اصلی این فاز، گفت وگو و صلح به جای محدودیت و اجبار است. در پیش گرفتن این سیاست به معنای از بین رفتن تمام محدودیت ها نیست. هیچ دولتی را در جهان نمی توان یافت که برای مردمش محدودیتی تعریف نکرده باشد. شاید سیاست های اصلی دولت یازدهم با ده دولت پیشین یکی باشد اما همگام شدن دولت یازدهم با فناوری ارتباطات و اطلاعات و فرهنگ روز دنیا، موجب شد هم مردم، هم دولت از چشم انداز جدیدی به امروز و فردا و ارتباطات داخلی و خارجی نگاه کنند. به این ترتیب ما احساس می کنیم با شیوه جدیدی از حکمرانی مواجه شده ایم. در حالی که شاید فقط بر این پیکر لباس دیگری پوشانده شده باشد.

پیروزی با تسلیم

ورود دولتمردان به شبکه های اجتماعی از یک سو به معنای تسلیم قدرت ارتباطات نوین شدن و از سوی دیگر مبارزه ای جسورانه اما دوستانه با صاحبان تابوی فتنه ساز بودن فناوری های نوین ارتباطی در کشور بود. ما در این تسلیم و مبارزه همزمان، بزرگ ترین پیروزی را به دست آوردیم؛ تغییر چهره و مخابره پیام صلح طلبی و در عین حال قدرتمند ایران به دنیا. بهره بردن از شبکه اجتماعی توییتر در جریان مذاکرات هسته ای ایران که منجر به خلق نوع جدیدی از دیپلماسی به نام دیپلماسی توییتری شد، به تغییر نگرش ملت ها و دولت های بزرگ دنیا به ایران تاثیر به سزایی داشت. این تغییر نگرش در کنار اطلاع رسانی در توییتر، گفت وگوی شفاف دولتمردان ایرانی با دولتمردان کشورهای دیگر که با ادبیات شایسته و اعتماد به نفس ناشی از قدرت دولت همراه بود، نه تنها رضایت ملت ایران را از عملکرد دولت افزایش داد بلکه ملت را همراه دولت کرد. طی مذاکرات ایران با گروه 1+5 کاربران ایرانی در توییتر با استفاده از هشتگ های مرتبط که مهم ترینشIranDeal # بود نه تنها حمایت خود را از دولت نشان دادند بلکه تلاش کردند مردم کشورهای دیگر را نیز از آنچه درباره ایران واقعیت دارد مطلع کنند. هشتگ
 IranDeal # روز 23 تیر ماه که نتایج نهایی مذاکرات اعلام شد، برترین ترند جهانی در توییتر بود که نشان می دهد در هر ساعت هزاران توییت با این هشتگ که مرتبط با توافق هسته ای ایران بود منتشر شده است. 

توییتر، شاهد تاریخ

طی مذاکرات هسته ای که ماه ها طول کشید، مسوولان ایرانی و خارجی بارها در توییتر با هم گفتگو داشتند یا با هشتگ مربوط به مذاکرات هسته ای نظراتی را توییت می کردند که رسانه ها را چند روز مشغول تحلیل و پیش بینی آینده مذاکرات می کرد. وزیر امور خارجه که بعد از بیرون آمدن از در بسته اتاق مذاکرات اخبار دسته اول خود را ابتدا با مردم به صورت مستقیم در توییتر شریک می شد، طی این مدت با بهترین شیوه دیپلماسی که حالا به آن می گوییم دیپلماسی توییتری با همتایان خود و دیگر دولتمردان خارجی گفت وگو کرد. 
وی طی این مدت واکنش های مناسبی نسبت به دولتمردان خارجی که در مورد ایران و فعالیت های هسته ای اش توییت می کردند نشان می داد و توییت هایی که خودش ارسال می کرد نیز مورد توجه بسیاری از رسانه های خارجی، تحلیلگران و دولتمردان قرار می گرفت. 

دیپلماسی در دو جبهه؛ وین و توییتر

این تنها ظریف نبود که از توییتر بهره می گرفت. رهبری و رییس جمهور نیز طی مذاکرات حمایت خود را از تیم مذاکره کننده با توییت هایی که منتشر می کردند، نشان دادند. در زمان انجام مذاکرات موگرینی و جان کری نیز از توییتر استفاده کردند تا ضمن اطلاع رسانی از وضعیت مذاکرات، نظرات و برداشت خود را به گوش مردم جهان برسانند. در برخی از موارد با وجودی که موگرینی و ظریف و کری در حال مذاکره بودند، ظریف اظهار نظرات آنها را در توییتر بی پاسخ نمی گذاشت. می توان گفت مذاکره هسته ای ایران در دو جبهه دنبال می شد؛ وین، پشت درهای بسته و توییتر با امکان حضور و اظهار نظر میلیون ها کاربر.
توییتر همانطور که تریبون حامیان این مذاکرات و توافق بود، مورد استفاده مخالفان نیز قرار گرفت. برخی از سناتورهای آمریکایی و بزرگ ترین مخالف توافق یعنی نتانیاهو نیز از توییتر استفاده کردند. اما نتانیاهو با در پیش گرفتن سیاست غلط در استفاده از توییتر، این روزها منزوی ترین دولتمرد توییتر است. وی با نشان دادن واکنش شتابزده که غلط های املایی توییتش آن را فاش کرد، مورد انتقاد و حتی تمسخر اکثریت کاربران توییتر قرار گرفت. نقشی که توییتر طی مذاکرات هسته ای ایران با گروه 5+1 یازی کرد آنقدر تاثیرگذار بوده که هفته گذشته کاخ سفید حساب رسمی برای این موضوع به نام  TheIranDeal @ راه اندازی کرده است. اگر استناد کنیم به معنای دیپلماسی که هدایت روابط، مناسبات تجاری، علمی، فرهنگی و سیاسی در سطح بین المللی است، راه اندازی این صفحه در توییتر که قرار است به تشریح و دفاع از توافق هسته ای با ایران بپردازد و با کاربران در این زمینه گفت وگو کند را می توان همان دیپلماسی توییتر دانست. حالا مذاکرات را پشت سر گذاشتیم و از آن، توافق و دیپلماسی توییتری را به ارث بردیم. دو پیروزی که برای حفظ اش به هوشمندی نیاز داریم. 


نظر شما



نمایش غیر عمومی
تصویر امنیتی :