آخرین اخبار
facebook Telegram RSS ارسال به دوستان نسخه چاپی
کد خبر : 214138
تاریخ انتشار : 4 مرداد 1396 2:13
تعداد بازدید : 999

تاکسی اینترنتی و انتخاب هوشمندانه طعمه

مجید کیوان- در مدل کسب و کارهای پلات فرمی مقوله های Community_Building و Monetization و استراتژی های مرتبط با آنها از حساسیت قابل توجهی برخوردار هستند به نوعی که اشتباهات کوچک در آنها، همچون اثر پروانه ای می تواند آثار مخربی در شبکه پلات فرم ایجاد کند.

کارشناس مدیریت رخداد
در نمایشگاه الکامپ 96 تهران تجربه استفاده از خدمات تاکسی اینترنتی یکی از بازیگران این عرصه و نحوه استفاده از استراتژی های مرتبط به این ترتیب بود. این پلات فرم با ارایه 30 درصد تخفیف تا سقف 3000 تومان، demand_side را subsidize کرد تا به عنوان یک حرکت intensive نقش بسزایی در جذب مسافران به سمت نمایشگاه داشته باشد. از طرفی در داخل نمایشگاه در سالن استارت آپ ها و در محوطه به صورت گسترده نسبت به ثبت نام کاربران جدید نیز اقدام می کرد تا در توسعه  community_building از فرصت پیش آمده نهایت استفاده را ببرد.
اما مشکلی که پیش می آید این است که اگر پلات فرم یک طرف از بازیگران خود را به صورت گسترده وارد صحنه می کند، چگونه مشکل طرف دوم را حل خواهد کرد؟ چرا که رانندگان با تجربه می دانند که ورود و خروج به محوطه نمایشگاه با مشکل ترافیک کشنده همراه است و تمایلی به پذیرش سفرهای نمایشگاه ندارند؛ بنابر این افزایش تقاضا برای سرویس و عدم پاسخگویی آن از سمت عرضه منجر به negative_network_effect خواهد شد، به خصوص برای تازه واردان که در دفعه اول با عدم سرویس دهی مواجه شوند، این تاثیر بیشتر بوده و هزینه قابل توجهی که پلات فرم با شرکت در نمایشگاه متحمل شده، با وجود جذب کاربر، مثمر ثمر نخواهد بود.
اما ابزار intensive پلات فرم در این سناریو فقط محدود به demand_side نبود؛ بلکه همزمان با استفاده از استراتژی seeding، مکانیزم های surge_pricing و subsidizing به عنوان مشوق هایی جهت همراه کردن supply_side فراهم کرد. به این ترتیب که ابتدا یک ابزار baiting ازطریق پلات فرم برای سمت عرضه معرفی می شود و آن دریافت 100 هزار تومان جایزه برای 8 سفر موفق از مبدا نمایشگاه است. ابزار دیگر یک مکانیزم surge_pricing است که قیمت های مبدا نمایشگاه را 50 درصد افزایش می دهد.
حال نکته ظریف این سناریو این است که هر دو طرف در عین subsidize شدن، درگیر سیستم baiting نیز می شوند. سمت تقاضا سفر رفت به نمایشگاه را با 30 درصد تخفیف دریافت می کند حال آنکه در سفر بازگشت 50 درصد افزایش قیمت دارد؛ بنابراین استراتژی seeding در این وضعیت شامل حالش می شود. سمت عرضه با یک جایزه 100 هزار تومانی در طعمه گذاری دخیل می شود؛ اما دستیابی به 8 سفر از مبدا نمایشگاه با ترافیک سنگین اگرچه غیرممکن نیست؛ اما دستیابی به آن در مدت زمان تعیین شده خیلی هم راحت نیست و شانس دستیابی به آن شامل هر کسی نمی شود.
دو نکته در این فرایند از اهمیت بالایی برخوردار است: 
نخست اینکه در استراتژی seeding و subsidizing که در demand_side در نظر گرفته شده ، استراتژی Razorblades به صورت قابل قبولی اجرا شده است. چرا که افرادی که با تاکسی اینترنتی به نمایشگاه می روند، قاعدتا (عمدتا) با همین وسیله هم برمی گردند؛ بنابراین کسی که subsidize شده است، متعاقبا شامل surge_pricing شده است.
اما نکته مهم تر و به نوعی حیاتی تر بحث توجه به تفکر اکوسیستمی در پلات فرم ها، انتخاب هوشمندانه طعمه، توجه به تاثیرات شبکه ای  و استراتژی های مربوط به آن است. اینکه پلات فرم در رویدادی مانند نمایشگاه بین المللی الکامپ، این فرصت را پیدا می کند که سمت تقاضای خود را تقویت کند (community_building)، در محل و به صورت هم زمان باید بتواند سمت عرضه را حاضر کند، در غیر این صورت به دلیل over_capacity بودن سمت تقاضا، یک شکست سنگین برای تجربه اول مصرف کننده برنامه ریزی کرده است. نکته بعدی استخراج عدد و رقم مالی میزان طعمه و نحوه و احتمال دسترسی به آن توسط platform_sponsor است. اگر طعمه به قدری دور از دسترس باشد که دستیابی به آن دور از ذهن بازیگران باشد، شکار به سمت طعمه نخواهد رفت و برعکس اگر طعمه آنقدر در دسترس باشد که شکارهای زیادی بتوانند آن را ببلعند، تعبات مالی سنگینی برای sponsorها خواهد داشت.
بهترین راه و روش برای تعیین مکانیزم baiting، زمان بندی و محل و سمت اجرای آن، توجه به data استخراج شده از اجزای متریک پلات فرم است که قبلا باید در معماری پلات فرم در نظر گرفته شده باشد. این data غیر از اینکه می تواند صاحبان پلات فرم را به سمت استراتژی های صحیح رشد و رقابتی هدایت کند، منبع قابل اعتمادی برای predictive_activities نیز هست.


نظر شما



نمایش غیر عمومی
تصویر امنیتی :