آخرین اخبار
facebook Telegram RSS ارسال به دوستان نسخه چاپی
کد خبر : 195481
تاریخ انتشار : 22 آبان 1395 10:44
تعداد بازدید : 2344

در گفت‌و‌گو با دکتر قاسم افتخاری استاد روابط بین‌الملل دانشگاه تهران مطرح شد:

جنگ سایبری آمریکا و روسیه از منطق مسابقات تسلیحاتی پیروی می کند

پرتنش ترین انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، روز چهارشنبه با پیروزی دونالد ترامپ به پایان رسید. در همین حال ولادیمیر پوتین، رییس جمهور روسیه که از یک ماه پیش، از هراس پیروزی هیلاری کلینتون، مبادرت به رونمایی از ابرموشک هسته ای خود کرده بود، با ارسال تلگرامی به ترامپ و تبریک به او ابراز امیدواری کرد که دو طرف برای بهبود روابط مسکو-واشنگتن همکاری کنند و به حل مسایل بین المللی و بحران های امنیتی جهانی بپردازند. با توجه به تنش های لفظی بین آمریکا و روسیه در این دوره از انتخابات سرنوشت ساز که آمریکایی ها از یک سو دائما روس ها را متهم به دخالت در امور داخلی خود از طریق هک کردن ایمیل های کلینتون و حزب دموکرات می کردند و از سوی دیگر روس ها را تهدید به حمله سایبری و پیش آمدن وضیعتی مشابه دوران مسابقه تسلیحات نظامی جنگ سرد می کردند، با دکتر قاسم افتخاری، استاد روابط بین الملل دانشگاه تهران که چهار دهه روی مسایل استراتژی نظامی و بین الملل به تحقیق و پژوهش پرداخته، گفت و گو کرده ایم.

مریم مهدوی اصل
 به اعتقاد شما در دوره ای که امنیت جهانی در نظام بین الملل در حال شکل گیری است، چرا روسیه از ابرموشک هسته ای رونمایی کرد؟
وقتی در دوران تحریم های بین المللی شورای امنیت برای مدتی نفت ما را تحریم کردند، ما از فروش نفت عقب افتادیم. اما پس از برجام که دوباره توانستیم به بازارهای جهانی بازگردیم، به سرعت شروع به افزایش تولید و صادرات نفت کردیم تا این عقب ماندگی را جبران کنیم. روسیه که فکر می کند از حدود 25 سال پیش در مدرنیزه کردن تسلیحات نظامی اش عقب افتاده است، می خواهد آن خلاء را پر کند. ضمن اینکه روسیه پس از فروپاشی اتحادجماهیر شوروی، دچار نوعی تحقیر از سوی کشورهای غربی و پیمان نظامی ناتو در نظام بین الملل شد. روسیه اکنون این فرصت را پیدا کرده که در تمامی جنبه های سیاست خارجی، حالت تهاجمی به خود بگیرد. یعنی روسیه می خواهد با نوسازی تسلیحات نظامی فوق مدرن و همچنین با مداخله در برخی نقاط جهان ازجمله در خاورمیانه دوباره آن موقعیت گذشتة اتحاد جماهیر شوروی را در قالب فدراسیون روسیه احیا کند. پرکردن خلائی که با غیبت خود روسیه به وجود آمده بود، انگیزه روانی یا درواقع عقده ای را هم نشان می دهد. مدرن کردن تسلیحات نظامی و به نمایش گذاشتن آن می تواند جنبة عقده گشایی هم داشته باشد.
 در این دورة تاریخی، روسیه هم زمان با افزایش قدرت نظامی از امنیت سایبری هم استفاده می کند که در دورة جنگ سرد این امر اصلا امکان پذیر نبود؛ از اتهام هک کردن ایمیل های کلینتون در زمان مبارزات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا گرفته تا اتهام آمریکا به حمله سایبری علیه روسیه. بر این اساس، فضای استراتژی در نظام بین الملل چه تغییری کرده است؟
از مدت ها پیش در خصوص تامین «امنیت»، تاکید به سخت افزار جای خودش را به تاکید بر نرم افزار داده است، بخش مشاهده پذیر ابزار تامین امنیت مانند موشک ها، هواپیماهای جنگی، تانک ها و ناوشکن ها که  ابزار سنتی تامین امنیت در گذشته بود و هنوز هم هستند، ابزار کاملا متفاوت دیگری برای تامین امنیت به وجود آمده که با عنوان های فضای مجازی یا میدان مجازی و همچنین ستیزش دیجیتالی نام می برند و چگونگی دفع این ابزار ستیزش نوین «امنیت سایبری» نامیده می شود. ابزار جدید تامین امنیت سایبری هم باید کارایی عملی اش را نشان بدهد، این کار از طریق عملی آزموده می شود. درحال حاضر هک نهادهای مهم امنیتی طرف مقابل بیشتر برای این منظور صورت می گیرد. به این ترتیب ما می توانیم بگوییم که مسابقه در دو زمینه پیش می رود: نخست آنکه مسابقه تسلیحاتی معطوف به جنگ افزارهای معمولی را مسابقة سخت افزاری می گویم که از زمان های بسیار دور در جریان بوده است، اکنون مسابقة در میدان کاملا جدید و با وسایل دیگری به نام نرم افزار پا به میدان گذاشته و در حال به حاشیه راندن استراتژی متکی بر سخت افزار جنگی است. مسابقة نرم افزاری هم از همان روش مسابقه ای سخت افزاری پیروی می کند، بدین معنا که هر طرف می کوشد کارایی ابزار تهاجمی طرف دیگر را خنثی سازد و برای این کار باید ابزاری بسازد. طرف دیگر هم وسیلة خنثی سازی ابزار خنثی ساز رقیبش را به وجود بیاورد و در عمل آزمایش کند. بدین سان مسابقة واقعی همواره میان جنگ افزارها به صورت پایدار و برای همیشه ادامه می یابد. در دوره ای که مسابقة تسلیحاتی سخت افزار در جریان بود، این رقابت همیشه ادامه داشت و اکنون در جهان نرم افزاری هم انجام می شود. یعنی شما تکنیکی برای هک کردن سیستم دفاعی، امنیتی، اقتصادی و... طرف دیگر را به دست می آورید و آن را به کار می اندازید. آن طرف هم وسیلة خنثی سازی آن را پیدا می کند و شما باید دوباره وسیلة خنثی سازی خنثی ساز را پیدا کنید. پس منطق مسابقه همچنان که درباره جنگ افزارهای سنتی و سخت افزاری وجود داشت، اکنون در قسمت نرم افزاری ادامه پیدا می کند و این جریان همیشه وجود خواهد داشت.
 آیا در فضای امنیت سایبری، قدرت نرم افزاری می تواند فضای تهدیدآمیز مسابقات تسلیحاتی دوران جنگ سرد را ایجاد کند یا به دلیل شکل گیری امنیت جهانی ما شاهد فضای کاملا متفاوتی خواهیم بود؟
 همة این ها حرکت های اجتماعی و دیالکتیکی هستند؛ به عبارت دیگر ضدونقیض یکدیگرند. از یک سو دنیا به سوی یکپارچگی پیش می رود و دیگر امنیت قابل تجزیه نیست که بگوییم امنیت آمریکا، امنیت قارة اروپا، امنیت ایران و...، بلکه امنیت همة کشورهای جهان به هم گره خورده است. از سوی دیگر ضد آن هم وجود دارد و ما شاهد تجزیه طلبی در درون واحدهای سیاسی موجود هم هستیم، یعنی در عین حال واحدها، کشورها و مناطقی هم هستند که به جای اینکه همگام با این حرکت جهانی پیش بروند، درست در جهت عکس آن حرکت می کنند؛ بنابراین هر دوی این جریان با هم پیش می رود. 
 یعنی نظام بین الملل چندقطبی در حال شکل گیری است؟
بله؛ همین طور است. ما در دوره ای از تاریخ زندگی می کنیم که دو جریان «جهان گرایی» و «خاص گرایی» باهم تعارض پیدا می کنند. این دو جریان نه تنها در کنار هم هستند، بلکه برخورد آنها مرتب تشدید هم می شود. نه تنها دوران تک قطبی در نظام بین المللی سپری شده، صحبت از نظام یک قطبی یا چندقطبی در آینده هم از رسوبات فکری گذشته است. اگر جهان گرایی همچنان پیش برود، آیندگان شهروند جهان خواهند بود و در یک جهان-کشور زندگی خواهند کرد. کشور-ملت هم مانند پدیده ای در جریان سیرتاریخ تکامل انسان و جامعة انسانی تلقی شده و در کنار پدیده های دوران وحشی گری در کتاب ها و موزه های تاریخی جای خواهد گرفت.
 ارزیابی شما از این رقابت سخت افزاری و نرم افزاری بین روسیه و آمریکا، باتوجه به مسائل مطرح شده در زمان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و تاثیر آن بر ارتباطات سیاسی آینده دو کشور چیست؟
مسائل سیاسی را دقیقا نمی توان پیش بینی کرد، فقط در حد احتمالات می توان سخن گفت. تا جایی که ما می دانیم، هیلاری کلینتون از حزب دموکرات، کما بیش ادامه دهندة سیاست های باراک اوباما البته با مقداری تغییرات خواهد بود. زیرا در سال های اخیر در حکومت اوباما، سیاست خارجی آمریکا در مقابله با نفوذ روسیه خوب عمل نکرده و آمریکا زمینه را در خاورمیانه و به ویژه در سوریه می بازد. بنابراین درست است که در کل سیاست خارجی کلینتون همان سیاست خارجی اوباما خواهد بود، ولی در قسمت های به خصوصی او باید تجدیدنظر کند؛ ازجمله در چگونگی برخورد با روسیه، خاورمیانه و حتی با کشور چین. 
اما درباره دونالد ترامپ از حزب جمهوریخواه، موضوع اصلی این است که هیچ کسی او را نمی شناسد، کسی نمی داند او چه سیاست هایی را در پیش می گیرد. چرا که او یک آدم کاملا غیرقابل اطمینان است. به نظر من، ترامپ ثبات روانی هم ندارد و به دلیل داشتن ثروت و شهرت به این مرحله مبارزه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا رسیده است. ولی آنچه در آمریکا مهم است، این است که شخص رییس جمهور قدرت مطلق نیست تا هرکاری که خواست، انجام بدهد، بلکه رییس جمهور را نهادهای دیگری کنترل می کنند و نمی گذارند به صورت دیکتاتوری هر سیاستی را که خواست در پیش بگیرد. با وجود این نمی توان منکر این واقعیت شد که شخصیت روسای جمهور آمریکا  در تصمیم گیری های سیاست خارجی این کشور از اهمیت بسیاری برخوردارند؛ آنان دیکتاتور نیستند، ولی اثرگذار مهمی هستند. 
 


نظر شما



نمایش غیر عمومی
تصویر امنیتی :