روایتی از عکاسی ایرانی
عکاسی در ایران 170 ساله شد
«نیکلای پاولوف» دیپلمات جوانی بوده که از سوی دربار تزاری آموزش عکاسی دیده و به درخواست دولت ایران در ماموریتی ویژه برای عکسبرداری به تهران اعزام شده تا به شیوه داگرئوتیپ از شاه و درباریان ایران عکاسی کند. این رویداد با فاصله ای تقریبا ۳ ساله از اعلام رسمی اختراع عکاسی در فرانسه صورت گرفته است. ظاهرا این ماجرا نخستین روبرویی ایرانیان با عکس و عکاسی بوده اگر چه هنوز نشانی از داگرئوتیپ هایی که این عکاس روس در کاخ سلطنتی تهران گرفته، پیدا نشده است. اگر اسناد و پژوهش هایی را ملاک بگیریم که گواهی می دهند محمدشاه قاجار، خانواده سلطنتی و احتمالا گروهی از درباریان روزی از آخرین رزهای پاییزی سال ۱۲۲۱ خورشیدی در کاخ سلطنتی تهران روبه روی دوربین یک دیپلمات روسیه تزاری قرار گرفتند، می توانیم بگوییم که این روزها در حال سپری کردن ۱۷۰ سالگی ورود عکاسی به ایران هستیم. به همین مناسبت گزارشی روی سایت عکاسی منتشر شده است.
کاوه بغدادچی
سال 1221 به بعد عکاسی به مرور جای خود را در میان شاهزادگان و درباریان ایرانی باز کرد و حتی در زمان حکمرانی ناصرالدینشاه قاجار به دلیل علاقه شخص اول مملکت به این فن تازه وارد، عکاسی از حمایتی شاهانه نیز برخوردار شد. در سالهای طولانی سلطنت ناصرالدینشاه عکاسان ایرانی و خارجی بسیاری در سراسر ایران به ثبت زندگی اجتماعی و سیاسی در کشور پرداختند و اکنون آرشیو بزرگ و متنوع ولی پراکندهای از این آثار در منابع و مراکز مختلف برجای مانده است. این عکسها مجموعهای مستند از چهره ایران آن روزها هستند که امروزه برای مطالعات ایرانشناسی، مردمشناختی و تاریخ عکاسی میتوانند بسیار ارزشمند باشند.
در سالهای اخیر با تلاش ارزنده پژوهشگران و تاریخنگاران زوایای مهمی از تاریخ عکاسی ایران که البته بیشتر به دوران ناصری اختصاص دارد، برای همگان روشن شده و کتابها، مقالات و تصاویر زیادی از نخستین سالهای ورود عکاسی به ایران در دسترس همگان قرار گرفته است. ولی کماکان فقدان پژوهشی پیوسته و جامع که تمام ابعاد و سیر تکامل و تحول عکاسی در ایران از بدو ورود تا سالهای اخیر را دربرگیرد احساس میشود. بیشتر پژوهشهای منتشر شده مربوط به سالهای سلطنت ناصرالدینشاه است.از آنجا که نخستین واکنشها معمولا از اهمیتی دوچندان برخوردارند مرور بسیار مختصری میکنیم بر بعضی از نخستین واکنشهای ایرانیان در برخورد با پدیده نوپای عکاسی در ایران عصر قاجار.
در منابع گوناگون از شاهزاده ملک قاسم میرزا (۱۸۶۰ – ۱۸۰۷ میلادی) که یکی از پسران فتحعلیشاه قاجار و حکمران ارومیه بوده به عنوان نخستین فرد ایرانی نام برده شده که به روش داگرئوتیپ بر روی صفحه نقرهاندود عکاسی کرده. او حتی آلبومی از عکسهایش را به ناصرالدینشاه تقدیم کرد. اگر چه همانطور که پیشتر اشاره شد، به دلایلی خاص، تاکنون هیچ داگرئوتیپ ایرانی باقیمانده از آن دوران یافت نشده است.
آقارضا عکاسباشی
ورود فرانسیس کارلهیان فرانسوی به ایران در پاییز ۱۲۳۷ خورشیدی به نوعی سرآغاز آموزش و گسترش عکاسی در کشور دانسته میشود. آقارضا اقبالالسلطنه (۱۸۹۰ – ۱۸۴۳ میلادی) حسب امر و علاقه ناصرالدینشاه زیرنظر این عکاس فرانسوی به آموختن عکاسی مشغول شد و پس از یادگیری این فن در حوالی ۲۰ سالگی به دریافت لقب «عکاسباشی» مفتخر شد و شاه مکان مستقلی را در کاخ گلستان با عنوان «عکاسخانه» به فعالیتهای وی اختصاص داد. از این رو از آقارضا عکاسباشی به عنوان نخستین عکاس حرفهای ایران نام میبرند.
خود آقارضا بعدها شاگردانی از جمله عباسعلی بیک را تربیت کرد و هماکنون بخش مهمی از آلبومهای به جای مانده از دوره ناصری به عکسهای این عکاس ایرانی و شاگردانش اختصاص دارد. آقارضا عکاسباشی همچنین نخستین کسی است که از آستان قدس رضوی در مشهد و نیز بسیاری از بناهای تاریخی کشور عکاسی کرده است. او همچنین در سالهای ۱۸۷۳ و ۱۸۷۸ میلادی از همراهان ناصرالدینشاه در سفر اروپا بود و عکسهایی از مناظر و همراهان شاه گرفته است.
ناصرالدین شاه؛ حامی عکاسی در ایران
تاریخ عکاسی ایران بیش از نام هر حاکم دیگری با ناصرالدینشاه (۱۲۷۵- ۱۲۱۰ خورشیدی) گره خورده است. طبق برخی اسناد یکی از نخستین برخوردهای او با عکاسی زمانی بوده که طبق اعلام بعضی منابع [احتمالا] در ۱۳ سالگی و هنگامیکه به عنوان ولیعهد ایران در تبریز اقامت داشت در آذرماه ۱۲۲۳ خورشیدی سوژه دوربین ژول ریشار فرانسوی شد. ظاهرا این آشناییهای اولیه سبب علاقه ولیعهد جوان به عکاسی شد به طوریکه پس از رسیدن به سلطنت در شهریورماه ۱۲۲۷ خورشیدی همواره یکی از حامیان اصلی گسترش عکاسی در ایران لقب گرفت.
وی در بسیاری موارد دانسته یا ندانسته از عکاسی به عنوان وسیلهای برای مستندنگاری تاریخی و فرهنگی بهره میجست و عکاسان دربار را به اقصی نقاط کشور میفرستاد تا از شهرها و روستاهای مختلف و آثار تاریخی و اقوام و طوایف ایرانی عکس بگیرند و اغلب توضیحاتی هم برای هر عکس بنویسند. ناصرالدینشاه خود عکاسی را [احتمالا] از فرانسیس کارلهیان آموخت و تا آخر عمرش عکسهای بسیاری از خود، زنان حرمسرا، غلامان و خدمتکاران دربار و شخصیتها و محیط اطرافش گرفت که بسیاری از آنها هماکنون در آلبومخانه کاخ گلستان یا سایر آرشیوهای تاریخی موجود است.
اولین عکاسخانه شهر
عکاسی که در سالهای ورود به ایران بیشتر در اختیار شاه و دربار بود کمکم با گشایش عکاسخانههای عمومی به میان مردم هم گسترش یافت. نخستین عکاسخانه عمومی ایران به دستور ناصرالدینشاه و به سرپرستی عباسعلیبیک (از شاگردان آقارضا عکاسباشی) فروردینماه ۱۲۴۸ خورشیدی در خیابان جباخانه تهران تاسیس شد.
از دیگر مواردی که سبب همگانی شدن بیشتر عکاسی در ایران شد میتوان به آغاز آموزش آن در مدرسهی دارالفنون تهران اشاره کرد که ظاهرا نخستین مدرس آن هم فرانسیس کارلهیان بوده است. این مدرسه از حدود سال ۱۲۴۰ خورشیدی آموزش عکاسی را در میان رشتههای آموزشی خود قرار داد و بعدها در بهمنماه ۱۲۵۵ خورشیدی هم عکاسخانه ویژهای برای استفادهی طبقات مختلف جامعه به راه انداخت.
کتب عکاسی
همزمان با معرفی و گسترش استفاده از عکاسی در ایران رسالهها و کتابهایی هم در این زمینه به دستور و با حمایت دربار قاجار و اکثرا توسط معلمان دارالفنون از روی منابع اروپایی به فارسی تالیف یا ترجمه شدند. از رساله «داگرئوتیپ» اثر مولفی ناشناس که دربرگیرنده نکاتی درباره روش صفحه نقره یا داگرئوتیپ و دشواریهای فنی عکاسی با این روش در آغاز عکاسی ایران بوده - حدود سال ۱۸۴۲ میلادی تالیف شده- تا رساله "فتوگرافی" نوشته مولفی ناشناس (طبق برخی فرضیهها ملک قاسم میرزا) مربوط به ۱۸۵۳ تا ۱۸۵۸ میلادی و «کتاب عکاسی» تالیف و ترجمه محمدکاظم ابن احمد محلاتی به سال ۱۸۶۳ میلادی.. جز معدودی از این دستنوشتهها و کتابها که با نگرشهای فلسفی یا هنری نوشته شدهاند اغلب آنها بیشتر به جنبههای فنی و شیمیایی عکاسی و دستورالعملهای مختلف چاپ و ظهور عکس پرداختهاند.
اولین گزارش تصویری ایران
لوییجی پشه، سرهنگی اهل ناپل ایتالیا و معلم پیاده نظام ارتش ایران، در اردیبهشت ۱۲۳۷ خورشیدی برای نخستین بار با هزینه شخصی به جنوب ایران رفت و به روش کلودیون تر عکسهایی از تخت جمشید و پاسارگاد تهیه کرد و کمی بعد نسخههایی از آنها را در آلبومی به ناصرالدینشاه تقدیم کرد که میتوان آن را نخستین گزارش تصویری در ایران که دارای تاریخ مشخص است به شمار آورد. بخش مهمی از آثار این عکاس پرکار ایتالیایی امروزه در آلبومخانه کاخ گلستان و همچنین در شماری از کتابخانهها و بایگانیهای مهم دنیا موجود است. آنتوان سوریوگین، روسیخان، ژول ریشار، فرانسیس کارلهیان، ارنست هولتسر، مسیو پاپاریان، لوییجی مونتابونه، ژاک دمرگان و آلبرت هوتز از دیگر غیرایرانیانی هستند که طی سالهای اولیه ورود عکاسی به ایران تصاویر بسیاری با موضوعات مختلف از زندگی اجتماعی و مناظر و معماری ایران آفریدند یا دستی در آموزش عکاسی داشتند.
نخستین روزنامه تصویری ایران
در دوران سلطنت ناصرالدینشاه همچنین شاهد مصور شدن روزنامهها هستیم. البته روشن است که در آن زمان امکان چاپ مستقیم عکس وجود نداشت و روزنامهها از روشهایی چون طراحی از روی عکس برای چاپ سنگی استفاده میکردند. طبق برخی منابع روزنامه «دولت علیه ایران» که از شهریور ۱۲۳۹ خورشیدی به مدت تقریبا ۶ سال با مدیریت میرزا ابوالحسنخان صنیعالملک انتشار یافت، نخستین روزنامه تصویری ایران است که از آثار نفیس عهد ناصری و نخستین منبعی شده که تصویر بعضی دولتمردان آن روز ایران را در آن میتوان سراغ گرفت.
اولین مسابقه عکاسی در ایران و پرتره برگزیده
تاریخچه برگزاری مسابقات و رویدادهای رقابتی عکاسی در ایران چندان روشن نیست ولی به نظر میرسد نخستین مسابقه عکس ایرانی که ردی از آن در تاریخ مدون کشور وجود دارد به سال ۱۳۲۴ خورشیدی برمیگردد که همزمان با برگزاری نخستین نمایشگاه هنرهای زیبای ایران توسط دستاندرکاران انجمن فرهنگی ایران و شوروی برپا شد و جایزه نخست آن برای یک عکس پرتره به فردی به نام «احمد رضوی» تعلق گرفت.