fanavaran
آخرین اخبار
سرویس های خبری
پربیننده ترین خبرهای سرویس
یادداشت سرویس
اخبار برگزیده سرویس
گفت و گوی سرویس
گزارش سرویس
{#foreach $T.table as record}{#/for}
کد خبر : 182239
تاریخ انتشار : 25 اردیبهشت 1395 10:44

انا لاادری؛ اما این ره که تو می روی به ترکستان است

محمد معصوم- لاادری گرایی، آگنوستیم یا ندانم گرایی دیدگاهی فلسفی، به معنی نداشتن دانش کافی در رد یا اثبات وجود یک پدیده است. ندانم گرایان می گویند اوج دانایی، اظهار به ندانستن است. آگنوستی ها می دانند که نمی دانند چه در حال رخ دادن است.

عده ای می گویند، بچه ها، صادق ترین و پاک ترین موجودات هستند؛ همان خودمانی بی شیله‎پیله. باگذر سن و کسب علم و بالارفتن سطح سواد، انسان می آموزد کجا چه چیزی را چگونه دست کاری کند تا به هدفش برسد، که نام این فرآیند دروغ است. دروغ، ادعای باطلی است که گوینده، عمداً آن را به عنوان حقیقت بیان می کند. به اعتقاد اینان، اگر از بچه ای کار خلافی سربزند نهایتا آن را به گردن یکی از وسایل منتسب به خود می اندازد. اگر دروغ بگوید در چهره اش پیدا می شود و اگر چیزی را نداند می گوید "نمی دانم". چندان برایش مهم نیست سوال کننده چه برداشتی از این نمی دانم خواهد کرد.
سادگی افراد سال خورده و کم تر شهری، آنان که به قدر ما در تکنولوژی غرق نشده اند، دست مایه فیلم و کتاب و سریال های زیادی شده است. جایی صداقت آنان ستایش می شود، گاهی دست انداخته می شوند. همه و همه به خاطر اینکه عواطف و احساسات را پنهان نمی کنند. به خاطر اینکه اصطلاحا بلندبلند فکر می کنند.
اصلا من طرفدار دوآتشه فرزاد حسنی. تمام برنامه هایش را دنبال می کنم. بازپخششان را می بینم. در یک کلام عاشق ش هستم. بیایید فرض کنیم درازای پاسخ به یک سوال، پول زیادی(بخوانید 50 میلیون تومان) داده می شود. طبیعتا اول مغز قفل می کند: یعنی چه سوالی می تواند باشد، نکته اش کجاست، در کدام حوزه است و از این سوالات. به نظر شما کلاه پاناما، ساخت کجاست؟ کدام انسان باوجدانی می گوید نمیدانم؟ همین قضیه اخیر، در شبکه های اجتماعی سروصدای فراوانی کرد. اما ای دوستان فعال در شبکه های سوشیال که اتفاقا طرفداران و فالوئرهای زیادی هم دارید، درود بر شما اگر در جواب سوال "نام این خانم چیست" ، و در میان چهار نام تنها نام مری بارت خودنمایی کند، بگویید نمی دانم!
در باب صداوسیما، آن قدر گفته اند و شنیده‎ ایم که دیگر جایش نیست و اساسا چیز جدیدی نیست که بخواهیم آن را نقل کنیم اما یک نکته. مگر این سیماوصدا میلی، حاکمیتی، دربست مایملک یک تفکر خاص، کم بیننده و بی کیفیت نیست، مگر فرزاد حسنی بی سواد، متکبر، مغرور، هتاک، فخرفروش نیست؛ علت این همه غوغا را نمی فهمم! نه بار اول است، نه چیز بدیعی است، نه به نظرم روشنگری و گشایش خاصی با این ترندولوژی ها شده است. نگویید پس قضیه ستایش، آن معلم نمای کثیف، بیانیه یکی از علمای دینی و و و از آثار همین توییت و ری توییت ها است که مرغ پخته هم خواهد خندید.
طوری ویدیوی این اتفاق دست دست به دست شده که اگر کسی از داستان چیزی نداند می گوید لابد اتفاق باورنکردنی افتاده است که این طور مردم (بخوانید اعضای گروه های تلگرام، توییتر و ...) به تب وتاب افتاده اند. یا مسوولی هنجارشکنی کرده، یا نفسی هتک حرمت شده یا ... اگر منورفکرهای شبکه ها اندکی از دنیای مجازی دل بکنند، سری به اطراف بچرخانند شاید نظرشان در 2 مورد عوض شود. اولا هرچیز و هر آدم و ... ارزش سرخط شدن اخبار ندارد؛ ثانیا آیا در اوتوپیای این عزیزان، که همه از آزادی و افزایش سطح آگاهی و نگرانی از این و آن دم می زنند، از این خبرها نیست؟ آیا کم همدیگر را با سخنان حکیمانه می نوازند؟ آیا در این آرمان شهر ویرچوآل، کم سوم شخص ها را تحقیر می کنیم؟
در آخر اجازه دهید یادی کنیم از دیگر بازیگر محبوبم سحر قریشی. یادمان نمی رود بعد از آن برنامه، چه زیبا همه آگاه به علوم سینما شدیم؛ متاسف از بی کفایتی افراد شدیم؛ نفس عمیق کشیدیم و از بی اطلاعی بدنه بفروش و تجاری سینما چه رشته ها به هم بافتیم. چه کسی از شجاعت نمی دانم گفتن این خانم یاد کرد. در کدام واحد 12 ساله مدرسه، 4 ساله کارشناسی، 2 کارشناسی ارشد، سال های دکترا و فراتر از آن به ما یاد می دهند اگر چیزی را نمی دانیم بگوییم نمی دانیم. پرسیدن پیش کش!
فرزانه ای با یارانش لاشه متفعن سگی را می بینند. یاران شروع می کنند به گله گذاری . فرزانه می گوید این لاشه عجیب دندان های سفیدی دارد. بیایید زاویه دیدمان به موضوعات را عوض کنیم. 


نظر شما



نمایش غیر عمومی
تصویر امنیتی :