عجب آشفته بازاری است
سال 90 که آغاز شد ما فکر می کردیم سال تغییر و تحولات مثبت است. وقتی شرکت زیر ساخت اعلام کرد با بخش خصوصی وارد مذاکره شده تا به وضعیت VOIP سر و سامان دهد، ما خوشحال شدیم و منتظر ماندیم ببینیم مذاکرات زیر ساخت و دو تعاونی تلفا و تفتان به کجا می رسد. در این انتظار، نوزاد دیگری متولد شد و زیر ساخت مزایده تازه ای ترتیب داد.
شبنم کهن چی
ما نگران شدیم که پس تکلیف دو تعاونی چه میشود. مزایده زیر ساخت شبانه تغییر موضوع داد و بخشی از شرایط حضور در مزایده اصلاح شد. ما بهت زده شدیم که شبها که ما میخوابیم چه اتفاقی میافتد. به هر صورتی که بود برندههای مزایده اعلام شدند و اعتراضات بخش خصوصی به نتیجه نرسید. تعاونی تفتان و تلفا هم همچنان بلاتکلیف ماندند و برندهها رفتند که مقدمات آغاز کارشان را بچینند. سپس ناگهان تعرفه مکالمات دو صفر 75 درصد کاهش یافت. ما برای مردم خوشحال شدیم، چون هر کاهش تعرفهای به نفع مردمی است که با تورم ناشی از حذف یارانهها دست و پنجه نرم میکنند. اما نگران بخش خصوصی فعال در حوزه VOIP هم شدیم که حالا با این کاهش قابل توجه تعرفه در کنار مجوزهایی که شفاهی تمدید شده، چطور سرپا میمانند. نگران برندههای مزایده زیر ساخت هم شدیم که با یک تعرفه دیگر برآورد هزینه کرده، طرح داده، برنده شده و حالا باید با یک تعرفه جدید کارشان را شروع کرده و به تعهداتشان عمل کنند. ما حتی نگران خود شرکت زیر ساخت هم شدیم که چرا این همه آشفته است و پس و پیش عمل میکند، که میخواهد چه فکری به حال قراردادها و کف درآمد ماهانهای بکند که باید از برندههای مزایدهاش بگیرد، که چه پاسخی برای اعتراض شرکتهای فعال در حوزه VOIP دارد، که چه برنامه مدیریتی را سرلوحه کار خود قرار داده، که چرا این همه به هم ریخته و بی برنامه است.
میان این همه نگرانی و بهت، ما دچار تناقض شدهایم. برای بخش خصوصی نگرانیم، برای مردم خوشحالیم و از بیبرنامگی شرکت زیر ساخت میترسیم. در این میان تنها عامل تعجب ما میزان توانایی شرکت زیر ساخت است که چگونه بعد از این همه سال توانسته تعرفهها را 75 درصد کاهش دهد. خلاصه که عجب آشفته بازاری است اینجا.