برای آنکه مرا شاعری آموخت
زمانی که روزنامه فناوران اطلاعات متولد شد، دلم کلی نوشتن می خواست؛ برای روزنامه ای که شاید صفت تفضیلی داشت «نخستین روزنامه فناوری اطلاعات و ارتباطات کشور». نه به خوبی خیلی ها و بعضی ها؛ اما هر از چند گاهی که فرصتی می شد در فناوران قلمی می زدم.
میثم دریوش
آن زمان فکر میکردم نوشتن برای روزنامه تخصصی یک فعالیت خارج از برنامه است؛ اما کمکم دیدم که چقدر نوشتن برای فناوران لذتبخش است. هر نویسندهای باید الهامبخشی داشته باشد و شاید الهامبخش من ایمان بیک بود و جملهای که به یکی از مطبوعاتیهای معروف در حضور من گفت که «مطلب فناوری اطلاعات را در فلان روزنامه چرا مینویسی» شاید در طول این سالها کسی نبود به ایمان بیک بگوید که آخر در این حال و روز فناوری اطلاعات و دردسرهای چاپ مطبوعات، روزنامه را برای چه میخواهی؟ اما بیک ظاهرا خودش سالها و بارها این پرسش را از برای خود پاسخ گفته بود... روزنامه فناوران اطلاعات داشتن، در کشوری که طبق آمار سرانه مطالعه کتاب و روزنامه در اقل استانداردهای جهانی است، بدون تردید کار سادهای نبوده و نیست، این هفت سال به خانواده فناوران اطلاعات چه گذشته است و چه دشواریها داشتهاند، بماند. زمانی که فناوران آمد تمام دولتیها و غیردولتیها لبریز از گفتن بودند و فناوران محلی شد برای درد دلهامان، اینکه چه میگوییم و برای که میگوییم مهم بود و مهمتر آنکه حرفها درون خانه زده میشد. در طول این سالها خیلیها آمدند و رفتند؛ از وزارتخانه گرفته تا سازمان نظام صنفی، از ریال گرفته تا دلار و از شرق دور گرفته تا مجتمعهای نام آشنای پایتخت.
حرف زیادی ندارم. نوشتنم بیشتر برای تبریک ساده بود. تبریک هفت سالگی یک روزنامه خاص، روزنامهای که با فکر خاص و منش خاص اداره شد تا بدینجا رسید. روزنامهای که وابسته نبود و نیست روزنامهای که حرف دلها را زده روزنامهای که اگر به تیپ هم باشد، خوشتیپ است، فناوران تولدت مبارک.
همه قبیله من عالمان دین بودند
مرا معلم عشق تو شاعری آموخت