پس این طبیعی است که بسیاری از مدیران اجرایی، به علت انتخاب های نادرست از گذشته تا کنون، با انبوهی از الگوهای غلط مدیریتی مواجه بوده و در تقلید از آنها به همان راهی می روند که سالیان پیش رفته ایم و خروجی آن اکنون پیش روی ماست.
پس روی این سخن تنها با مدیران تازه وارد نیست و اتفاقا شامل تعداد زیادی از مدیران قدیمی تر هم می شود:
1-بخش زیادی از وعده های شما باید در طول عمر کاری یا حتی حیات شما به ثمر برسد! پس وعده های 10 یا 20 ساله ندهید.
2- مدیران اجرایی اصولا باید از کرده های خود به جامعه پاسخگو باشند، نه آرزوها و آمال. این که دنیا به کدام سمت در حال حرکت است و چه می گذرد را گوگل هم می داند، شما باید از برنامه اجرایی و عملیاتی مشخص و قابل اجرای خودتان بگویید.
3- دو صد گفته چون نیم کردار نیست. لطفا کمتر حرف بزنید، تکراری حرف نزنید و اگر حرفی برای گفتن ندارید و کار خاصی در دوران مدیریت انجام نمی دهید، اگر اهل استعفا و دل کندن از مزایای شغلی خود نیستید، حداقل جلوی چشم نباشید. (به مدیران اجرایی موفق دنیا که درآمد شرکت هایشان از درآمد نفت کشور ما نیز بیشتر است نگاه کنید، آنها از صبح تا شب در حال سخنرانی نبوده و در رسانه های دنیا به سختی می توان آنها را پیدا کرد. آنها از صبح علی الطلوع مشغول کار هستند نه حرف زدن.)
4- روابط عمومی ها وسیله دکوری یا مسوول چسباندن پلاکارد مناسبت ها نیستند. از افراد متخصص بهره بگیرید، تا به تحقق اهداف سازمانی شما کمک کنند نه آنکه خود به مانعی در کنار سایر موانع، کاستی ها و اشتباهات، اضافه شوند.
5- وقت گذاشتن در شبکه های اجتماعی خوب است اما با موج سواری و بیکاری یکی گرفته نشود. لازم نیست راجع به هر چیزی و در هر ساعتی نظری ارایه شود. پس بهتر است در حوزه کاری خود و خارج از ساعات اداری به این کار مشغول باشید. (مگر آنکه قصد دیگری داشته باشید)
البته که به این موارد انبوهی از نکات و پیشنهادات دیگر را نیز می توان اضافه کرد، اما فعلا به همین موارد اکتفا می شود.