fanavaran
آخرین اخبار
facebook RSS ارسال به دوستان نسخه چاپی ذخیره خروجی XML خروجی متنی
کد خبر : 196926

گفت‌وگوی فناوران با سهیل عباسی، مدیر شتاب‌دهنده تک

فقط شتاب دهنده مستقل می تواند تیم مستقل پرورش دهد

شوآف، بیش نمایی، دگرنمایی یا هرچه شما نامش نهید، پدیده ای است که با تار و پود اکوسیستم استارتاپی در همه جای جهان عجین شده است. مثل خیلی چیزهای وارداتی دیگر، بسیاری از فعالان این حوزه در ایران میل شدیدی به شوآف دارند بی آنکه با ظرایف آن آشنا یا به عواقب آن آگاه باشند. برخلاف اکثر مدیران شتاب دهنده های ایرانی که در ساختمان های دانشگاهی و دولتی و نیمه دولتی ملاقات شان کرده ام، با سهیل عباسی در یک ساختمان کاملا خصوصی دیدار کردم و از اینکه چه قدر مدیر شتاب دهنده تک از هیاهو دوری می گزیند و حرکت بر مدار واقعیت را بر شوآف ترجیح می دهد، شگفت زده شدم. با او درباره تک، سهامدارنش و عمل کرد سایر شتاب دهنده های ایرانی گپ و گفتی زده ایم.

وحید حجه فروش
 کمی درمورد شتاب دهنده تک توضیح می دهید؟
تک درواقع حاصل هم فکری جمعی بنده و تعدادی از بزرگان صنف IT کشور است که به آینده فناوری و اقتصاد IT و ICT  اندیشیده اند و نتیجه این هم فکری ها بستری شد با موضوع حمایت از افرادی که طرز فکر شبیه به خودمان دارند؛ افرادی که به پیشرفت صنف IT می اندیشند، جوان، نیازمند سرمایه اما خوش فکر و ایده پرداز هستند تا این ها هم تبدیل به اجزای کوچک بخش خصوصی شوند.
 چرا بزرگان IT خودرا درگیر چنین برنامه ای می کنند؟
این شرکت های بزرگ سال های طولانی کار و تلاش کردند تا به این جایگاه رسیدند، حالا باید خود را با اتفاقات روز هم وفق بدهند و تبلیغات کنند تا در آینده نیز موفق باشند. چنین شرکت هایی می توانند خیلی راحت یک تیم تحقیق و توسعه تشکیل دهند اما این روش دیگر در دنیا طرفدار و اثر آن چنانی ندارد؛ شرکت های بزرگ هم باید نوآوری کنند و درنتیجه از استارت آپ ها حمایت می کنند. 
 ارتباط شرکت های حامی و شتاب دهنده با استارت آپ ها چگونه است؟
ما یک سال و نیم با شرکت های سرمایه گذار سر همین موضوعات و مفهوم شتاب دهی مذاکره کردیم. رابطه حامی ها نه خیلی نزدیک است و نه دور؛ از نظر مالکیت، ارتباط با حامی ها کم است. 15درصد سهم شرکت در نهایت و در صورت نتیجه دادن پروژه، از آنِ ما خواهد شد. با این درصد کم، شخص صاحب شرکت کارمند ما نخواهد بود؛ بلکه صاحب اصلی کسب و کار است و خودش به عنوان کارآفرین فعالیت می کند. یعنی دقیقا ما به راه اندازی شتاب می دهیم و استارت آپ نوپا را در بازار مربوط به خودش به جلو هل می دهیم؛ یک همکاری مناسب بین شرکت ها و سرمایه گذار.
 هدف از اول همین بوده یا حیاط خلوتی برای بازار آینده خودتان درست کرده اید؟
موضوعی که شما مطرح کردید در همه بازارها وجود دارد. ما نمی خواهیم که هم سرمایه گذاری کنیم، هم تولید و درنهایت خودمان شرکت را بخریم. رشد اکوسیستم مدنظر ماست؛ استارت آپ ها باید به مرحله استقلال و ثبت شرکت برسند و خودشان در یک شتاب دهنده مشارکت کنند، در همه جای دنیا روند کاری همین است. در صورتی که هر بخشی از شتاب دهنده بخواهد از یک گوشه شرکت سهم بردارد، چیزی از شرکت باقی نمی ماند و اگر کارآفرین عاقل باشد، سراغ شتاب دهنده ای نمی رود که هدفش در نهایت خریدن همان شرکت است؛ چون با این منطق که خودش راه اندازی کرده است، شرکت را پایین تر از ارزش واقعی اش خریداری می کند. استارت آپ باید وارد بازار شود تا نتیجه کارش را ارزیابی کند و ببیند می تواند رشد کند یا نه.
 در پایان هر دوره یک روز ارایه برنامه ریزی می شود، از سرمایه گذاران خاصی برای حضور در این رویداد دعوت می کنید؟
خیر. به انجمن سرمایه گذاری های خطرپذیر مراجعه و فهرستی از کسانی تهیه کردیم که حاضر به این نوع سرمایه گذاری بودند. با بررسی سابقه کاری ایشان در این زمینه، تعدادی را دعوت به همکاری شدند. ایمیل زدیم، تماس برقرار کردیم و جلساتی گذاشتیم و مشخص شد که تجارت ما شتاب دهندگی است نه بنگاه خیریه و به بازدهی مالی فکر می کنیم.
 ریسک کار شما تا چه حد بالاست؟
در شتاب دهنده این امکان وجود دارد که از هر دوره، هیچ ایده ای به سرانجام نرسد و هیچ کس سرمایه گذاری نکند. از روز اول با در نظر گرفتن این روند مشخص کردیم درصورتی که هیچ تیمی موفق به جذب سرمایه نشود، ما 4 دوره توان مالی سرمایه گذاری داریم؛ اما واقعیت این است که اگر 2 یا 3 دوره به سرانجام نرسد، یعنی یک جای کار می لنگد. 
 فعالیت شتاب دهنده ها را در ایران چطور ارزیابی می کنید؟
ما در ایران سه مدل شتاب دهنده داریم؛ شرکت های بزرگ، شتاب دهنده های معمولی بخش خصوصی و شتاب دهنده های دولتی. به نظر من ورود بخش دولتی به این گونه سرمایه گذاری ها اشتباه است و باید اجازه بدهد بخش خصوصی بستر حمایت باشد. شتاب دهنده های دولتی، امکاناتی چون ساختمان و وام را از دولت دریافت می کنند؛ این مسائل وابستگی هایی ایجاد می کند که بعدا خارج شدن از حلقه آن ها کاری سخت و تقریبا ناممکن می شود. مثلا یک شتاب دهنده در ساختمان یک دانشگاه مستقر می شود و بعد از مدتی رییس دانشگاه تغییر می کند و با حضور آن ها در دانشگاه موافق نیست؛ پس باید جای دیگری از دولت دریافت کنند که تکلیف آن هم مشخص نیست. فقط شتاب دهنده مستقل می تواند تیم مستقل پرورش دهد. هزینه ها آن قدر زیاد نیست که یک شتاب دهنده بخواهد خود را درگیر وابستگی به جای دیگری کند.
 مهم ترین استراتژی استارت آپی که آموزش می دهید، چیست؟
ارزش گذاری صحیح و عددهای درست در ذهن تیم ها؛ موضوعی که درحال حاضر به معضل تبدیل شده، ارزش گذاری های نامرتبط و بسیار بالا روی استارت آپ های ایرانی است. مشکل جایی درست می شود که یک عدد اشتباه و بالا را در ذهن یک استارت آپ جوان جا می اندازند و وقتی یک نفر برای خرید شرکت با ارزش واقعی اش اقدام می کند. آن جوان فکر می کند قیمت پایینی است، نمی فروشد و بعدها شرکتش همان ارزش اصلی را هم از دست می دهد و تازه می فهمد ارزش گذاری اشتباه بوده است. راه حل ما این است که برای تیم ها به صورت روشن و منطقی جا می اندازیم که در ایران شرکتی با چند سال سابقه کاری چه ارزشی دارد و عدد واقعی آن استارت آپ چیست. 
 چرا 99 درصد استارت آپ هایی که داخل ایران می بینیم، کپی هستند؟ این قضیه قرار است تا کجا ادامه پیدا کند؟
کپی به علاوه نوآوری هیچ ایرادی ندارد. در همه جای دنیا تجارت های موفق بومی سازی می شوند و به این قضیه Clone کردن می گویند؛ یعنی یک نفر مشابه یک شرکت خارجی موفق را که هدفش رفع نیاز مردم است، داخل ایران شبیه سازی می کند و این اتفاق خوبی است، اما این ذهنیت که شرکت خارجی اصلی می آید و شرکت من را خریداری می کند، غلط است. استارت آپ یعنی نوآوری، بعدها ممکن است این شرکت ها به نوآوری هایی دست پیدا کنند اما همین که جهت رفع نیاز فعالیت هایی انجام می دهند و در چنین بازاری رشد می کنند، 
درخور قدردانی است.


نظر شما



نمایش غیر عمومی
تصویر امنیتی :