اما علت چیست؟
شاید تا یک دهه پیش کسی نام گوشی پرچمدار را هم نشنیده بود. اپل نخستین گوشی تلفن همراهش را با نام آیفون معرفی کرد و از آن زمان نام فلگشیپ یا گوشی پرچمدار در میان فعالان حوزه فناوری شیوع پیدا کرد؛ اما این همه ماجرا نبود مثل همیشه ورود اپل به بازار با برنامه ریزی و سیاستی عجیب بود.
مدیرعامل اپل طی مراسمی از گوشی آیفون رونمایی و وعده عرضه آن را به چند هفته بعد موکول کرد.
شاید بپرسید که دلیل عرضه دیرهنگام این گوشی چه بود؟! مثلا برای آماده شدن تعداد لازم از گوشی و پاسخ به نیاز بازار؟ نه! این سیاست اپل بود تا بازار را تشنه محصول جدیدش نگه دارد و از سوی دیگر فرصت لازم برای راه اندازی کمپین های به ظاهر خودجوش را داشته باشد.
پس از چند هفته که کاربران حسابی منتظر این محصول جدید بودند، عده ای که ظاهرا مردم عادی به نظر می رسند، در ادامه کمپین پیچیده تبلیغاتی اپل جلوی فروشگاه های این شرکت صف کشیدند؛ اما نه چند ساعت یا یک روز، بلکه سه چهار روز قبل از عرضه آیفون!
این موضوع که مورد توجه رسانه ها قرار گرفت آن هم نه فقط در آمریکا، بلکه به گوش جهانیان رسید که چنان گوشی ای در راه است که مردم حاضرند روزها و شب ها داخل خیابان بخوابند تا جزو اولین کسانی باشند که این گوشی را دست می گیرند.
این موضوع به همینجا هم ختم نشد. کسانی که جزو نفرات اول صف بودند جای خود را به ازای قیمتی گزاف می فروختند. جالب تر آنکه برخی از کسانی که نخستین خریداران آیفون بودند هم گوشی خود را با قیمتی چند برابری به افراد دیگر می فروختند.
این موضوع کم کم به شرکت های دیگر سرایت کرد. سامسونگ، هوواوی، شیائومی، ال جی و غیره هم ایده های مشابهی پیاده کردند.
برخی با راهکار پیش فروش، برخی با عرضه گوشی به همراه هدایای نفیس یا در اختیار گذاشتن گوشی موردنظر با قیمتی کمتر از قیمت واقعی.
اما هر کدام از این راهکارها به نوعی راه را برای افزایش قیمت و کلاهبرداری های جوراجور باز کرد و این روزها شاهد عرضه جدیدترین گوشی سامسونگ به بازار هستیم، آن هم به قیمتی نجومی! برخی از کاربران حاضرند گوشی دو میلیون و ۸۰۰ هزار تومانی را به بهای ۵/۴ میلیون تومان خریداری کنند؛ محصولی که تا دو هفته آینده به بازار عرضه می شود.
اما آیا این موضوع یک تب فناوری است یا نوعی اختلال؟
شاید در این میان فقط کاربران مقصر نیستند و این شرکت ها هستند که با راهکارهای عجیب و غریب شان باعث خالی شدن جیب مردم می شوند. گوشی تلفن همراه یا تلفن هوشمند به اندازه کافی گران است؛ این روزها یک گوشی به اندازه یک تلویزیون هوشمند یا یک یخچال ساید بای ساید می ارزد. اما پرسش اینجاست که چرا خودمان هم به این قضیه دامن می زنیم و برای کالایی که ارزش واقعی آن کمتر از بهای در نظر گرفته شده است، چند برابر هزینه می کنیم.
در نهایت این که آیا موضوع نخستین خریدار یا گران خری را باید به حساب نوعی کمپین تبلیغاتی گذاشت، یا روی پول های بادآورده یا روی نوعی اختلال شخصیتی فناورانه؟